نداشته. مانند اينكه به قصد
شكار حيوان، تير را رها كرده ولى به انسانى خورده است. و يا قصد فعل و جريمه
(هردو) را نداشته. مانند اينكه سهوا ماشه را كشيده و تير به كسى خورده است. قصاص
در قسم اول است نه در دو قسم اخير كه ديه دارند.
ج:
جرايم ضد عمومى و جرايم ضد فردى
اولى
جرايمى است كه به اجتماع ضرر مىرساند چه بر فرد واقع شود و يا بر جمعى و عقوبت
آنهم به خاطر مصلحت اجتماع، قابل اسقاط نيست. مانند حدود، و از جرايم فردى مىشود
جرايم قصاصدار را نام برد.
ولى
گاهى جرايم فردى نيز جنبه عمومى پيدا مىكند بههرحال فرق دقيق بين اين دو قسم
محتاج به دقّت بيشترى مىباشد.
ه:
جرايم عادى و جرايم سياسى:
قسم
دوم را به مخالفت با دولت و نظام حكومت بيان كردهاند كه در فقه به آن بغى يا
بغاوت مىگويند و بغاه (باغيان) در كتاب جهاد حكم خاص به خود را دارند.
پارهاى
از نويسندگان براى جريمه سياسى شروطى را ذكر كردهاند.
مانند
اينكه غرض عزل رئيس دولت و يا سرپيچى از اطاعت او باشد و اينكه ادعاى دليل بر
مخالفت خود داشته باشد هرچند دليل او ضعيف باشد و ديگر اينكه (به قولى) جماعتى باو
همراه باشند و اينكه قيام مسلحانه نمايد. ولى فرق بين باغى و مفسد فى الارض و
محارب كه جزاى آن در قرآن بيان شده است محتاج به دقّت نظر است كه در جزء اول