ب) غلبا كارهاى بد، آثار طبيعى
را بدنبال دارد. مثلا انحرافات جنسى و فحشا موجب مرض ميراننده ايدز مىشود يا
سفليس را بار مىآورد.
دروغگويى،
سقوط شخصيت آدمى را بدنبال دارد، خوردن مال مردم، بىاعتمادى به انسان را در جامعه
بوجود مىآورد. اعتياد به شراب، هروئين و ترياك و ... مرضهاى مناسب به خود را به
مرحله ظهور مىرساند.
وَ
اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً
«از
فتنهاى بترسيد كه (اثر آن) تنها دامنگير ستمگران نمىشود (كه بىگناهان را هم
مىگيرد.) كثافت محيط زيست و عدم بهداشت لازم نه تنها شما و فرزندان شما كه
بچههاى بىگناه كوچه را نيز مريض مىگرداند.»
مراقبت
نكردن از تصرفات دولت، شما و نسلهاى آينده شما را به فقر و مرض و فلاكت دچار
مىسازد و ...
بلى
رابطه بعضى از گناهان با آثار بد طبيعى هنوز روشن نيست و لذا نمىشود به جزاى
طبيعى دل خوش كرد چون به طور محسوس بازدارنده از جنايت نيست.
ج)
تقاص و حدود و تعزيرات شرعى و يا دولتى، تا حدودى زيادى بازدارنده از جنايات
مىشود، كه يك امر محسوس و ترديدناپذير است و لذا انسانها بر صحت و ضرورت اين نوع
جزا در عمل و نظر اتفاق نمودهاند.