من
اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از مجازات روز بزرگ مىترسم.
كه
از لازمه قائل شدن به عدالت جميع صحابه كنار گذاشتن همه احاديث و آيات مخالف اين
نظريه است.
ثالثا،
ابن محمد بن حزم از تفاوت آشكار ميان معناى وَعَدَ
اللَّهُ الْحُسْنى[2] و
سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى[3]
چشمپوشى كرده است[4] كه قسمتى از پاسخ او در
فصل اول بيان شد.
خطيب
در كتاب كفاية الاصول، پس از پايان دليلش بر عدالت صحابه مىگويد:[5]
حتى
اگر چيزى از طرف خد و پيامبر صلّى اللّه عليه و اله هم در حق صحابه وارد نشده بود،
از بررسى زندگى آنان مىتوانستيم به عدالت و پاكىشان پى ببريم و آنان را فاضلتر از
همه كسانى بدانيم كه پس از ايشان مىآيند و حكم به عدالتشان مىكنند؛ زيرا [سراسر]
زندگى آنها هجرت، جهاد، يارى اسلام، بذل مال و خون در راه خدا، حتى كشتن پدران و
پسران مشركشان، وعظ و نصيحت در راه دين و قوت ايمان و يقين بوده است؛ به همين جهت،
همه علما و كسانى كه نظرشان قابل اعتماد است، قائل به عدالت جميع صحابهاند.[6]
[6] . شريف جرجانى، شرح مواقف، ج
3، ص 218؛ مىگويد: شيعه و بسياى از اهل سنت، قاتلان عثمان و جنگكنندگان با على
عليه السّلام را فاسق مىدانند. عبد العزيز دهلوى در تحفه اثنى عشريه، ص 319،
مىگويد: على عليه السّلام و شيخين گروهى از صحابه را حد زدند. خود پيامبر اكرم بر
مسطح( از شركتكنندگان در جنگ بدر) و حسان بن ثابت، حد قذف جارى نمود. پيامبر بر
كعب بن مالك، مرارة بن ربيع و هلال بن اميه غضب كرد و پنجاه روز-- آنان را از مدينه
طرد كرد؛ درحالىكه دو نفر از آنها بدرى بودند و ماعز اسلمى را رجم و بر بسيارى
ديگر از صحابه حد شرب خمر جارى كرد.
نام کتاب : عدالت صحابه در پرتو قرآن، سنت و تاريخ نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف جلد : 1 صفحه : 212