وجود او چه مىباشد؛ ولى بعد متوجه شدم كه اين سؤال بر ماديين نيز
متوجه مىشود، كه علت ماده چيست؟
ماده
از چه به وجود آمده؟ و لذا به خداوند ايمان آوردم.
جواب
اصلى اين سؤال اين است كه از نظر علمى و فلسفى از اول اين سؤال (كه هرچيز علت
مىخواهد) غلط و غير منطقى است. بلكه از نظر علمى، هرچيز حادث و نوپيدا علت
مىخواهد. و از نظر عقلى (فلسفى و كلامى) هرممكن الوجود علت مىخواهد،
ماهيات
امكانى كه در حد ذات خود تقاضا و ضرورت وجود و عدم (هستى و نيستى) را ندارند، علت
مىخواهند، و وجود آنان وابسته به عوامل بيرونى است كه تمام اين عوامل در پايان خط
به اراده خالق و آفريدگار جهان مىرسد.
بنابراين
خداوند از اول، مشمول قانون عليت (هرممكن الوجود و هرپديده مادى علت مىخواهد)
نمىباشد.
خداوند
نه ممكن الوجود است، و نه پديده مادى، بلكه او واجب الوجود است، و واجب الوجود،
ازلى و وجود او ضرورى الثبوت و عين ذات اوست و سؤال عليت در حق او، تناقض و غلط و
خلاف فرض وجوب وجود اوست.