دقت كنيد. براى تقريب مطلب به اذهان خوانندگان عزيز به تشبيه ناقصى،
مثالهاى زير را طرح مىكنم.
آيا
زوجيت عدد چهار مثلا علت مىخواهد؟ يا عدد چهار بالضروره زوج مىباشد؟
آيا
احتياج جسم به زمان و مكان علت مىخواهد يا ضرورى مىباشد؟ آيا شورى نمك ضرورى
نيست، ولى شورى اشياى ديگر از نمك است؟
آيا
ترى هرچيز از آب نيست؟ ولى آيا ترى آب ضرورى است يا علت مىخواهد؟ مسلما ترى آب
ذاتى اوست.
پس
امكان مناط احتياج به علت است، و ضرورت علت نمىخواهد. وجود واجب الوجود ضرورى است
و مشمول قانون عليت نيست. خداوند حقيقت وجود است و وجود، عدمپذير نيست و بىنياز
از علت مىباشد.
فايده
سوم ايمان به خدا:
در
جهانى كه دهها ميليارد كهكشان وجود دارد، كره زمين، و حتى (منظومه شمسى) ذره
ناچيزى به حساب مىآيد، تا چه رسد به افراد انسان.