هفتگانه و عرش بزرگ است به زودى خواهند گفت خدا. بگو پس چرا نمى پرهيزيد؟ بگو مالكيت هر چيز به دست كيست كه پناه مى دهد و پناه داده نمى شود برخلاف او، اگر مى دانيد؟ به زودى خواهند گفت براى خدا بگو (از) كجا مسحور مى شويد.

«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ» (لقمان/ 25)؛ اگر از آنان بپرسى كه آسمانها و زمين را كى خلق نموده؟ حتما مى گويند خدا، بلكه اكثر آنان نمى دانند[1] و اين معنى در آيه 38 سوره زمر و آيه 9 سوره زخرف‌ (خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ) نيز بدون جمله اخير (بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ) تكرار شده است.

1- مشركان آن زمان در عبادت خدا شرك مى آوردند و پيامبر از آنان توحيددرعبادت والغاى واسطه ها را ميخواست و آنان نمى پذيرفتند و از صالحان و واسطه ها استشفاع مى كردند و به آنان توسل مى جستند و از آنان مى خواستند كه وسيله تقرب شان به حق تعالى شوند و به همين سبب پيغمبر اكرم (ص) با آنان جنگيد كه غير خدا را عبادت نكنند. بلى دعا عبادت است و دعاى غير خدا عبادت غير خدا است و شرك مى شود. البته مراد مطلق ندا و خواندن غير خداوند نيست وگرنه مؤمن به صدا زدن زندگان كه فلانى آب بياور مشرك مى شد؛ كه كسى به آن قائل نيست) و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا؛ مساجد براى خداست‌

[1] . ممكن است كه مراد از جمله سيقولون و يقولن در آيات، گفتن به زبان فطرت باشد يعنى اگر به فطرت خود مراجعه كنند خواهند گفت كه خدا و موكد اين احتمال جمله بل اكثرهم لايعلمون است كه ممكن است مراد اين باشد كه ا كثر كفار به قول فطرت و اقتضاى سرشت خود التفات( علم فعلى) ندارند و با وجود اين احتمال اعتمادى به استدلال نويسنده مذكور باقى نمى ماند و ا تباع متشابهات از كجى دلها است.