نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 77
وجود ندارد، تنها مسائل مذهبى در ميان است چرا جملهى اول حديث
فراموش مىشود؟! به هر حال تسويهى مذكور در حديث دو احتمال دارد:
اولًا:
اينكه قبر با زمين برابر گردد كه هيچ بلندى نداشته باشد.
دوم:
اينكه روى قبر صاف و برابر شود در مقابل قبورى كه بسان پشت ماهى و يا كوهان شتر
ساخته مىشود.
احتمال
اول در فقه هيچ طرفدارى ندارد چون فقهاى مذاهب اربعه مىگويند بلند كردن خاك
بالاى قبر به اندازه يك وجب مندوب و مستحب است.[1]
كه علماى شيعه و بر طبق آن فتوا دادهاند و ابن حجر قسطلانى در شرح صحيح بخارى نيز
تسطيح قبر را سنت دانسته و مىگويد با حديث ابى الهياج منافات ندارد چون برابرى
قبر را با زمين اراده نكرده است بلكه مراد تسطيح آن است جمعاً بين الاخبار.
فرض
كنيم احتمال اول مراد باشد ولى بلند نكردن خود قبر چه ربطى به نهى از ساختمان قبه
و خانه بر آن دارد، قبهها و ساختمان مزارات در تمام بلاد اسلامى بدون انكارى از
جانب علما وجود داشته و قبور انبيا كه توسط مسلمانان اماكن آنها فتح گرديد، هيچ
يكى از خلفاى راشدين امر به تخريب آنان ننمودند و گويا اجماع عملى از طرف همه
علماى اسلام بر جواز ساختمان بر قبور (هر چند با كراهت) وجود داشته و دارد، و جز
وهابىها هيچ مسلمانى اقدام به تخريب آنها نكرده است، به هر حال نه برابر كردن
قبر با زمين واجب است و نه هدم ساختمان آن و نه بناى قبر بر آنها حرام است، منتهى
زور و زر وهابىها آن را منع نموده است نه مدرك علمى.
فصل
ششم: استمداد از غير خداوند
اگر
از غير خداوند استمداد يعنى كمك طلبيده شود چه حكمىدارد؟
اگر
به عنوان استقلال باشد و طرف را قادر مطلق فرض كنيم كه مسلما با توحيد فاعلى
خداوند منافات دارد و شرك است و اگر به عنوان وسيله و ذريعه تلقى شود و خدا را
قادر مطلق بدانيم هيچ اشكالى از نظر عقل ندارد و قرآن مجيد هم آن را قبول دارد.