فعلا در عربى نيز رايج شده است و خداوند در آيات
زيادى از خود بصيغه جمع ياد مىكند. و بعضى احتمال دادهاند كه شايد مراد از (ما-
نحن- انا) خداوند و ملائكه وسائط باشند.
(دوم)
گفته انزال فروفرستادن دفعى و تنزيل تدريجى است ولى اين فرق هميشه در اين دو لفظ
مراعات نشده است.
(سوم)
مراد از نزول يا نزول حسى است چون وحى را فرشته از آسمان فوق ما، به زمين مىآورد
و يا نزول معنى است چون كلام اللّه از مافوق عقول و مقام انسانيّت نازل مىشود.
(چهارم)
مرجع ضمير مفعول غائب، قرآن است و هر شب قدر شبى از شبهاى ماه رمضان است كه خداود
ميفرمايد شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ حم وَ
الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ
(پنجم)
شب قدر يعنى شب اندازهگيرى (قدر و تقدير يك معنى دارد) چون در اين شب تمام حوادث
سنه، اندازهگيرى و فرستاده مىشود فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ
حَكِيمٍ.
البته
اين شب از ازل تا به ابد نزد خداوند مقدر است و معلق و منجز آنها در علم او مشخص
است ولى براى غير او از ملائكه و انبياء و اولياء معلوم نيست در اين شب همه حوادث[1]
و سرنوشت يكساله بشر بطور حتمى براى آنانيكه خدا بخواهد مشخص مىشود
(فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ) و در وجه تسميه شب قدر دو
احتمال ديگر هم وجود دارد.
1-
قدر به معناى عزت، شب عزت كه نزد خداوند منزلت دارد (عليه ما حمّل قوله و ما قدر و
اللّه حقّ قدره)
2-
شب ضيق، يعنى آنقدر ملائكه نازل مىشوند كه زمين ضيق مىشود (و من قدر عليه رزقه
فلينفق ...)