1-
نفخى كه سبب فزع و بيتابى زمينها و آسمانها مىشود (سوره نمل آيه 87)
2-
نفخيكه باعث مردن همه آنان مىشود (زمر 68) و البته جمعى را خداوند از فزع و صعق
استثنا فرموده است
3-
نفخيكه باعث زنده و جمع شدن مىشود كه در اين سوره و سورههاى ديگر آمده است.
فاصله بين نفخ صعق و نفخ بعث روشن نيست ولى گفتهاند كه نافخ اسرافيل فرشته است
آمدن فوجفوج مردم به ميدان قيامت بر اساس دورههاى زمانى و يا فواصل مكانى و يا
امت بودن يك رسول و يا ماموم بودن يك امام (يوم ندعو كلّ اناس بامامهم) يا همسان
بودن در عقيده و عمل خواهد بود.
فتح
آسمان را بعضيها به شق و شكاف شدن آن براى پايين آمدن ملائكه تفسير كردهاند. ولى
اولا بايد ديد مراد از آسمان چيست تا شق شدن آن بهمان تناسب مفهوم گردد و ثانيا
نزول ملائكه بر شق شدن آسمان موقوف نيست قبل از قيامت ملائكه در مثل شب قدر و غيره
در موقع نزول وحى نازل شده و مىشوند مسلما درهاى آسمان مانند درهاى منازل و
شهرهاى ما نيست و لذا بعضى آنرا براهها تفسير كردهاند و در موقع قيامت كوهها از
بين مىرود فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا مانند غبار
مىشود و شايد اطلاق سراب بخاطر همين غبار باشد كه مانند كوه حجم دارد و در حقيقت
كوهى وجود ندارد و تفسير (سيرت) به (ازيلت) با نظرداشت جمله
(فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا) قابل قبول خواهد بود. مقيد شدن لبث
و درنگ كردن طاغين در جهنّم