responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : انوار هدايت نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف    جلد : 1  صفحه : 56

نموده قطعه قطعه مى‌شوند. «واهِيَةٌ» يعنى سُست و ضعيف شده از هم مى‌پاشند. «وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ» اين‌ها همه فرو مى‌ريزند.

حاملان عرش‌

«وَ الْمَلَكُ عَلى‌ أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ»

شايد مراد از مَلك، جنس مَلك باشد. و همه‌اى فرشته‌ها در كنار زمين و آسمان از هم پاشيده؛ ايستاده‌اند و منتظر دستور پرودگار هستند.

«وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ»

آسمان‌ها به‌هم مى‌خورند، كرات هم پاشيده مى‌شوند. فرشته‌ها در كرانه‌هاى اين فضا ايستاده و نظاره مى‌كنند. همه منتظر دستور خدا هستند. در همين وقت عرش پروردگار شما را هشت موجود بالاى خود برمى‌دارند. ابتداء بحث روى كلمه عرش است و بعد بحث روى معنى آيه مباركه است. عرش در لغت بر دو معنى است.

معنى اول عرش، تخت است. در زمان قديم، چوكى (صندلى) وجود نداشت و تختى را از چوب و يا چيزى ديگر درست مى‌كردند كه ارتفاع آن از زمين بلندتر باشد و سپس شاهان و زمام‌داران بزرگ مى‌آمدند روى آن مى‌نشستند.

معنى ديگر عرش، سقف است. يعنى به سقف خانه نيز عرش مى‌گويد. اما هيچ كدام از اين دو معنى متصف نمى‌شود كه عرش خدا است. عرش خدا به معنى اول يعنى تخت خدا، نعوذ بالله، خدا بالاى آن بنشيند و خدا را جسم فرض مى‌كنند؛ در حالى‌كه خداوند جل جلاله از اجسام نيست كه به تخت نياز داشته باشد؛ زيرا تخت مال اجسام مانند انسان‌ها و حيوانات است كه داراى جسم‌اند. اگر عرش را به معنى دوم بگيريم نيز اشكال وارد مى‌شود؛ زيرا خداوند متعال جل جلاله موجود مجرّد است و ضرورت‌

نام کتاب : انوار هدايت نویسنده : محسنى، شيخ محمد آصف    جلد : 1  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست