مىدهند، خمس را نمىدهند، اگر
به كسى كمك مىكنند، رشوت هم مىخورند، اگر ذكر خدا را مىگويند، غيبت مردم را نيز
مىگويند. بهقول سعدى:
توبه برلب سبحه بركف دل پر از شوق گناه
معصيت را خنده مىآيد ز استغفار ما
اين
عدهاى از مردم مانند مريضى مىمانند كه نزد داكتر متخصّص مىرود؛ ولى به
توصيههاى او عمل نمىكند. وقتى پزشك مرض او را تشخيص داد و براى او نسخه نوشت
سفارش مىكند كه دوا (دارو) را مرتّب و در اوقات معين استفاده نمايد. ضمناً از
خوردن فلان چيزها پرهيز نمايد تا مرضش خوب شود؛ ولى وقتىكه از نزد طبيب در منزل
خود رفت، به دستور پزشك عمل نمىكند. اگر دوا را مىخورد، از خوراك ممنوعه پرهيز
نمىكند، دواهاى كه براى بعد از غذا تجويز شده است، قبل غذا مىخورد، دواى قبل از
غذا را بعد از غذا مىخورد، يك روز دوا مىخورد، روز ديگر نمىخورد. در اين صورت
نه تنها مرض او خوب نمىشود؛ بلكه بدتر مىشود؛ بعد داكتر را به نافهمى متهم
مىكند. در حالىكه خود او مقصراست. نه داكتر؛ زيرا او نهتنها به توصيههاى داكتر
عمل ننموده؛ بلكه عكس آن را عمل كرده است. داكتر وظيفه خود را به درست انجام داده؛
ولى خود مريض تخلف و يا غفلت كرده است.
در
مسائل دينى نيز عين همين مطلب است؛ انسان بايد بهدستورات دين عمل كند تا نتيجه
مطلوب بهدست آورد. يعنى انسان وظيفه دارد كه به واجبات خود عمل كند و محرمات را
ترك نمايد، مستحبّات را در حد امكان انجام دهد، از مكروهات نيز دورى كند. بعضىاز
مردم اعمال را ناقص انجام مىدهند، عمل ناقص مسلماً تأثيرش كم است و يا اصلًا
تأثير خود را از دست مىدهد. وقتى عملشان تأثير