مجتهدين و علماى بزرگ اسلامى،
قبلا كتابهاى زيادى را نوشتند و درآن زمان مشكل فقهى را رفع نمودهاند؛ امّا
اكنون آنها ناقص گرديده و پاسخى براى مسائل جديد ندارند؛ مثلا موضوع بيمه و موضوع
استنساخ (شبيه سازى) قبلا مطرح نبودند؛ اما امروز يك موضوع مورد ابتلاى بشر شده
است. فقه اسلامى بايد براى آنها جواب بدهد. مجتهدين با زحماتى كه مىكشند، بايد
سعى شان بر اين باشند كه فقه اسلامى را توسعه دهند و اين كار ممكن است؛ منتهى زحمت
مىخواهد. هيچ مسئلهى وجود ندارد كه فقه از جواب آن عاجز باشد؛ زيرا فقه از قرآن
و سنت استنباط مىشود و محدوديتى در آن وجود ندارد؛ مثلا در مورد آيه مباركه «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
اگر
علماى اسلامى صدها جلد كتاب بنويسند، بازهم كم است و نمى تواند حق تمام مطالب آيه
مباركه را ادا نمايند.
پيامدهاى
عمل ناقص
«وَ
عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
صالحات
جمع است. به اصطلاح علم اصول، كلمهى جمع اگر «الف و لام» نداشته باشد معنى عموم
از آن دانسته نمىشود؛ اگر (وعملوا صالحات) مىبود بدون «الف ولام» ناكره مىشد؛
يعنى بعضى از كارهاى خوب را هم انجام دهيد؛ ولى در اين آيه مباركه، «الف و لام»
دارد و معنى عموم از آن استفاده مىشود.
مشكلى
كه در بين مسلمانان وجود دارد اين است كه بعضى از مردم اعمال واجب را ناقص انجام
مىدهند؛ يعنى يكى از اعمال را انجام مىدهند و ديگرى را ترك مىكنند، اگر نماز
مىخوانند، روزه را نمىگيرند، اگر زكات