جهانبينى زندگى نمايد. كسىكه
فاقد جهانبينى باشد به قدر مسلم از قافله انسانيت عقب مانده است، مگر ممكن است يك
انسان عاقل نظام آفرينش را فاقد هرگونه نظم و حكمت بداند؟ اكنون از بركت توسعه و
پيشرفت علوم تجربى اسرار نظام خلقت بيش از هر وقت ديگر آشكار گرديده و هر مقدارى
كه علوم ترقى كند اسرار ناگفتنى اين نظام بيشتر فاش مىگردد و دقت صنع آن نيز
بيشتر و بهتر ظاهر مىشود.
امروز
آن عدهاى از جوانان كه در مكاتب و ليسهها و دانشگاهها درس مىخوانند،
معلوماتشان بيشتر از بعضى دانشمندان قديماند. هرچند زمان بيشتر بگذرد انسان نيز
به اسرار نظام آفرينش بيشتر پىمىبرد؛ در قرون گذشته مردم از اسرار آفرينش كمتر
مىفهميدند؛ اما امروز شرايط فرق نموده و ما خيلى بيشتر از آنها مىفهميم. ما
اكنون به عظمت وجود خالق و آفريدگار اين جهان بيشتر علم پيدا نمودهايم؛ براى
اينكه در تمام أشيا نشانههاى حكمت آن حكيم توانا ديده مىشود. و ما آنها را با
چشم عقل مشاهده مىكنيم.
انيشتين
دانشمند آلمانى، يك وقتى متوجه يك پشّه مىشود و راجع به آن فكر مىكند؛ بعد از
لحظهى تفكر، تحت تأثير عظمت و بزرگى آفريدگار مخلوقات قرار مىگيرد؛ او مىگويد:
«خداوند جل جلاله به چه عظمت و حكمت اين موجود كوچك را خلق كرده است كه تمام آن
چيزهايى را كه در وجود حيوان بزرگى مانند فيل ديده مىشود، در وجود اين پشهى كوچك
نيز ديده مىشود و علاوه بر آن چيزها، دو شاخى كه در پشه ديده مىشود، در فيل وجود
ندارد.
نظام
هستى چنان با دقت كامل آفريده شده كه دانشمندان بزرگ تحت تأثير علم و حكمت و قدرت
لايزال پروردگار موجودات قرار مىگيرند. بسيار جاى تعجب است از عدهاى كه هنوز
مىگويند جهان از باب تصادف بهوجود آمده است! مگر