البته
كنود چند معنى دارد. بعضى از مفسّرين مثل ابوالفتوح رازى مرحوم، پانزده معنى براى
كنود ذكر نموده است. لغت عرب خيلى وسعت دارد. البته من نمىخواهم روى نكتههاى
ادبى قرآن صحبت كنم؛ بلكه مىخواهم به آن معانى اشاره كنم كه بيشتر به بحث ما
مربوط است. يكى از معنى كنود، به زمينى گفته مىشود كه از آن چيزى نمىرويد؛ يعنى
بىثمر و بدون نتيجه است. انسان ناسپاس نيز به همين زمين بىثمر شباهت دارد؛ انسان
بخيل و ناسپاس كه نه براى خود نفعى دارد و نه براى ديگران، مثل زمينى است كه چيزى
از آن نمىرويد. در اين آيه مباركه منظور از كنود همان انسان ناسپاس است كه هيچ
بازدهى ندارد.
خداوندمتعال
جل جلاله انسان را داراى استعداد آفريده و با استعداد بسيارعالى او را به دنيا
فرستاده است. بر همين اساس در اين دنيا، هم براى تكامل روحى خود و هم براى تكامل
اجتماعى خود بازدهى داشته باشد. به عبارت ديگر انسان بايد در همين دنيا از نظر
روحى، خود را بهكمال برساند و از نظر اجتماعى براى بهبود وضعيت عمومى مردم تلاش
ورزد. اكنون انسانهاى زيادى در دنيا زندگانى مىكنند كه نه براى خود بازدهى دارند
و نه براى مردم؛ اينگونه افراد از نظر معنوى و اخلاقى هيچ ارزشى ندارد؛ زيرا
بازدهى هم براى تكامل روحى و هم براى تكامل اجتماعى انسان مفيد است و الّا خداوند
جل جلاله محتاج بازدهى بندگانش نيست. خالق مدبّر و توانا هيجگاه به مخلوق خود
محتاج نيست. هر آنچه امر فرموده است براى خير و سعادت بشراست. تمام عبادات، مانند
نماز، روزه، دعا، خدمت به مردم، كمك به فقراء، دستگيرى ايتام، تعليمات دينى و خدمات
اجتماعى، همه براى تكامل روح انساناست. انسان نبايد نسبت به خدا و مردم ناسپاس
باشد؛ زيرا ناسپاسى از مخلوق نيز در واقع ناسپاسى از خدا است.