اعتبار رب المشارق گفته شده
است؛ همچنين خورشيد هر روز در يك نقطه خاص غروب نمىكند؛ غروب خورشيد، هر روز
مقدارى باهم تفاوت دارد. احتمال دارد به همين اعتبار رب المغارب گفته شده است. يعنى
خورشيد چند روزى پى در پى از يك نقطه خاص طلوع نمىكند؛ همچنين در نقطه معيّن
غروب نمىكند. احتمال مىرود كه بههمين اعتبار گاهگاهى از خداوند جل جلاله به
پروردگار مشرقها و مغربها ياد شده است و گاهى هم به پرور دگار شرق و غرب و
همچنين گاهى به پروردگار دو مشرق و دو مغرب نيز ذكرشده است.
«رَبُّ
الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ»
در
اينجا احتمال دارد كه مراد آيه مباركه، دو مشرق و دو مغرب اعتبارى باشد. به عبارت
ديگر مشرقين و مغربين ممكن است مربوط به زمستان و تابستان باشد؛ كه در فصل بهار
روز و شب با هم مساوى مىشود و يا اينكه به اعتبار بهار و خزان دو مشرق و دو مغرب
گفته شده باشد؛ مثلًا در اول برج سرطان، كم كم روز كوتاه مىشود و در اول برج جدى،
دو باره آهسته آهسته روز بهطرف درازى مىرود. ممكن است به همين دليل پروردگار دو
مغرب و دو مشرق گفته شده است. والله العالم.
آنان
را به حال خود واگذار تا در گفتار باطل خود فرو روند و بازى كنند تا زمانى كه روز
موعود را ملاقات نمايند.
رسول
من، شما وظيفه خود را انجام داديد؛ آنها را تبليغ كرديد؛ ولى آنها قبول نكردند.
قبول نكردن آنها به تو مربوط نمىشود. «لَسْتُ عَلَيْكُمْ
بِوَكِيلٍ»[1] تو