بر آنها تمام شده است و أنبياء
براى آنان آمدهاند. و در سوره «يس» و «حجر» (آيههاى 30 و 11) مىفرمايد: «وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ
يَسْتَهْزِؤُنَ» (الحجر: 11) «ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ
يَسْتَهْزِؤُنَ» (يس: 30)؛ پس ممكن است كفار همه الا
عدهاى اندك معاند ويا جاهل مقصر بودهاند.
جواب:
اين آيات، عموم ندارند، قدر متيقن مدلول آنها در عناد و تقصير منكرين موجبه جزئيه
است. قدر متيقن اكثر معاصرين أنبياء كه در يك محل بودهاند، كفار مقصر و يامعاند
بودهاند. كميت امتها معلوم نيست، در هر قريه رسولى يا نبى نبوده؛ بلكه نبى و
رسول در اماكن و شهرهاى بزرگ آن زمان مبعوث مىشده است. و لذا در اماكن ديگر هم
معاند بوده و هم مقصر و هم قاصر، ولى عذاب دنيوى مطابق سنت إلهى شامل هرسه مىشده[1]
در آيه 9 سوره «قصص» چنين مىخوانيم: «وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ
الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّها رَسُولًا ..» (القصص:
59)؛ پروردگار تو هلاك كننده قريهها (شهرها و دهها) نبوده است، تا در «ام»
قريهها (شهرمركزى آنها) رسولى مبعوث مىفرمود.
بنا
براين، مشكلى بين اين آيات و آياتى كه كثرت جاهل قاصر از آنها به دست مىآيد ان
شاء الله وجود ندارد و همچنين ادله ديگرى بر وجود قاصر دلالت دارد بايد تأمل زيادى
بنماييد.
إيجاد و آفريدن حق تعالى
«إِنَّما
قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»
(النحل: 40)؛ و هنگامى كه چيزى را إراده كنيم فقط به او مىگوييم (موجود) باش
بىدرنگ (موجود) مىشود اعاده شما در قيامت هرچند به نظر شما مشكل است، ولى ما به
مجرّد إراده و بدون درنگ آن را إيجاد مىكنيم.
مىخواهم
بگويم يا اين چنين تعبير زيبا و بيان آسان و ساده، قدرتنمايى خالق به طور
[1] - لكن عقاب اخرت و خلود در نار، مخصوص دو دسته اول
است.