بلى از سكوت تاريخ، سكوت قرآن
مهم تر بوده، اگر اين آيه نمى بود: «وَ رُسُلًا
قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ
..» (النساء: 164)؛ رسولانى كه (داستان آنان) را بر
تو خوانديم، و رسولانى كه آنان را براى توقصه نكردهايم (دقت شود)
به
هر حال آيات زير مؤكد آيه گذشته است: «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا
خَلا فِيها نَذِيرٌ» (فاطر: 24)؛
«كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ
نَذِيرٌ؛ قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا ..» (الملك: 8-
9)؛ «يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ
مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آياتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا
قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا ..» (الأنعام: 130)؛ همه إنسانها در
قيامت مىگويند: رسولان خدا براى ما آمده بودند.
آيه
71 زمر و غافر، نيز ديده شود، مگر اين كه گفته شود كه: از اين دو آيه و آيه انعام
فوق، عموم استفاده نمىشود؛ بلكه مخصوص به كفار معاندين و مقصرين است (دقت شود)
«وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ ..» (يونس: 47)؛ بنا براين آيات، مىشود
گفت سكوت تاريخ از بعثت أنبياء و رسولان در آفريقا و اروپا و امريكا كه يك استدلال
ظنى است، نبايد در برابر اين آيات مورد إعتماد قرار گيرد. بلى ظاهراً شماره أنبياء
(ع) در خاور ميانه در جغرافياى كشورهاى عربى از شماره أنبياء اماكن ديگر بيشتر
بوده است.
جاهل قاصر
با
ملاحظه آيات فوق كه در اثبات بعثت أنبياء و ارسال رسولان براى امتها و قريهها
رسول و يا نبى، يك سؤال يا ايراد قوى ديگر به وجود مىآيد؛ چون ما در گذشته و نيز
در كتابهاى ديگر خود گفتهايم كه اكثر إنسانها در طول تاريخ تا امروز نسبت به
نپذيرفتن دين، جاهل قاصر هستند و دليل آن را از حس و تاريخ تبليغ اديان و آيات
قرآن بيان داشتهايم، ولى آيات فوق مىگويد: براى هر امتى رسولى بوده است. و در
قيامت هم كفار طبق آيات «انعام» و «زمر» و «غافر» كه قبلًا ذكر شد، و به دو آيه در
سوره ديگر نيز اشاره شده، اقرار مىكنند كه 0 حجت