موكدا
كارهاى خوب كارهايى بد را مى برند و اين (لطف و بخشش حق تعالى بايد از ياد شما
نرود (تا به وسيله خوبىها بدىها را ازخود دور كنيد و از لطف خداى خود استفاده
ببريد.) ظاهر مراد از اذهاب (بردن) هم دفع بدىها و هم رفع بدىها است؛ مثلا ممكن
است عمل نيكو مانع به جا آوردن بدىها گردد چنانچه مىشود عمل خوب بعد از بدكردن
سبب ننوشتن عمل بد در نامه عمل گردد به شرطى كه اين خوبى تا هفت ساعت صورت گيرد و
پس از هفت ساعت، عمل نيكو اگر نتواند مانع نوشتن فرشتهى كاتب گناهان شود، حد اقل
موجب رفع آن نوشته و اثر دنيوى و اخروى آن (عذاب و عقاب) مىشود.
و
تفصيل مباحث اين آيه در مجلد دوم حدودالشريعة فى واجباتها ص 602 و 603 و 604 آمده
است.
قابل
تذكر اينكه بحث مسقطات عقاب در حدود الشريعة (مجلد دوم) در كتاب معاد ج 4 صراط
آمده است.
چند كلمه در مورد حضرت يوسف (ع)
1-
خداوند به او تأويل احاديث را (كه ظاهراً تعبير خوابها باشد) قبل از نبوّت داده
بود، بلى از چندين آيه قرآن دانسته مىشود همهى خوابها آشفته و پريشان و تخيل صرف
نيست؛ بلكه قسمتى از آنها تعبير دارد و مردم غالباً تعبير را بلد نيستند كه خدا آن
را به يوسف (ع) و تا حدى به بعضى از بندگان خود ياد داده است. (يوسف، 21 و 101)
2-
يوسف از خانه پدر و قريه كوچك كنعان به تدبير و تمكين خداوند براى آينده بهتر به
مصر برده شد (يوسف 21)
3-
يوسف در مصر و پس از دوره رشد به مرتبه نبوّت نائل گشت (يوسف 22) و فرد شماره دوم
حكومت و محبوب اول ملت شد.