1- مراد تجسم عمل باشد كه جمعى
از فلاسفه و متكلمين و مفسرين و غيرهم گفتهاند تجسم عمل اين است كه همه طاعات.
معاصى إنسانها در روز قيامت جسميت پيدا ميكند و به صورت مناسب خود، نزد عامل
دنيوى خود باذن خداوند إحضار مىشود. معلوم است كه ديدن مجسّم طاعات لذّت بخش و
ديدن مجسّم معصيت ها ناراحت كننده است و بفرموده قرآن، آدمى دوست دارد در قيامت
أعمال بد او بسيار دور از او باشد تانه اذيت شود و نه رسوا. براى صحت اين نظريه
گاهى بدليل عقلى و گاهى بدليل علمى- تبديل مادّه به انرژى و تبديل انرژى بمادّه و
گاهى به آيات قرآن- مانند آيه فوق- و گاهى به احاديث استدلال و إستشهاد شده ولى
نگارنده در ج 2 صراط الحق اولين كتاب مطبوع دوره جوانى و كتاب معاد از نظر قرآن و
عقل و علم امروز اين نظريه را قانع كننده ندانسته است.
2-
ممكن است شرايط ديد در ميدان حساب كه در يكى از كرات بزرگ آسمانى است باشرايط آن
در كره زمين مختلف باشد و إنسان در آنجا نفس عمل را كه عرض است ببيند و اين احتمال
تاحد زيادى در پناه اين آيه شريفه قابل توجه مىشود
«لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ
الْيَوْمَ حَدِيدٌ (ق: 22)؛ محققا تو از حقيقت أعمال خود در غفلت بودى پس پرده ترا از
(چشم) تو بر داشتيم و ديد تو امروز تيز است. آيه مطلب مهمى را باز گو مىكند. و
نيز آيه اخير سوره زلزله.
3-
ممكن است اين عمل ها بشكل جسم برزخى موقتاً ظاهر شوند، مراد از جسم برزخى جسم
لطيفى كه در كره قيامت قابل ديد باشد.
4-
ممكن است جزاى عمل باشد. ولى اين نظريه هر چند تا حدودى مورد تأييد آياتى از قرآن
مجيد است، لكن از لفظ (محضراً= حاضركرده شده) بيگانه و بعيد است.
5-
حرف حسابى اين است كه هر كسب جزاى عمل خود را در روز حساب مى بيند، لكن إحضار عمل
خوب و بد نيز براى شادى و غم مطيعين و عاصيان يا براى اتمام حجت