نمازى
كه بيش از هر عبادت ديگرى مايه يادكرد خداى متعال است و متقابلًا زمينهساز يادكرد
خداوند از بندهاش، قطعاً بالاترين نقش را در تكامل انسان و ساختن جامعه آرمانى
اسلام دارد؛ زيرا- چنان كه پيش از اين به اشارت گذشت- ياد كردن خدا از بندهاش، در
قالب ارزانىداشتِ نعمت و احسان و رضوان به او جلوهگر مىشود. پُر واضح است
انسانى كه مورد چنين عناياتى از جانب پروردگار خود قرار گيرد، راه هدايت و تعالى و
تكامل را يافته است. بنا بر اين، اگر بخواهيم حكمت نماز را با عبارتى كوتاه بيان
كنيم، بايد از سخن نغز عارف واصل، مجاهد كبير، امام خمينى- رضوان اللَّه عليه- ياد
كنيم كه «نماز، كارخانه انسانسازى است».[1]
از
اين روست كه صادق آل محمد عليهم السلام فرمود:
ما
أعلَمُ شَيئًا بَعدَ المَعرِفَةِ أفضَلَ مِن هذِهِ الصَّلاةِ؛ ألا تَرى أنَّ
العَبدَ الصّالِحَ عيسَى بنَ مَريَمَ عليهما السلام قالَ: «وَ
أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا»[2].[3]
پس
از معرفت، برتر از اين نماز، چيزى نمىشناسم. نمىبينى كه بنده شايسته خدا، عيسى
بن مريم عليهما السلام، گفت: «خدا مرا تا زندهام، به نماز و زكات، سفارش كرده
است».
حكمت
تفصيلى نماز
افزون
بر آيات و رواياتى كه در فصل سوم اين كتاب، در تبيين حكمت نماز آمدهاند، همه
متونِ مرتبط با ويژگىهاى نماز و آثار و بركات آن، در واقع، اشاره است به حكمت
تفصيلىِ اين عبادتِ بزرگ. بر پايه اين آموزهها، نماز، اگر با آداب و شرايط آن