نام کتاب : روش شناسى علم كلام، اصول استنباط و دفاع در عقايد نویسنده : برنجكار، رضا جلد : 1 صفحه : 36
مشخص كند كه بر اساس آن تكليف معين گردد و شخص از حيرت بيرون بيايد
كه به آن اصول عمليه گفته مىشود كه متصدّى بحث از آنها علم اصول فقه است.
اما
در علم كلام اينگونه بحثها مطرح نيست، زيرا علم كلام مربوط به عمل جوانحى يعنى
ايمان و باور است، نه عمل جوارحى و در مورد اعتقادات اگر به يقين يا ظن معتبر
نرسد، راهى ديگرى هم مىتواند وجود داشته باشد كه عبارت است از «تعليق».
معناى
تعليق اين است كه نسبت به گزارهاى خاص نه پذيرفته شود و نه ردّ شود. به عنوان
مثال اگر روايتى فاقد سند يافت شود كه براساس آن درختى با پنج ميوه در بهشت وجود
دارد، در مقام اعتقاد (عمل جوانحى) گفته مىشود كه اگر چنين درختى در بهشت هست، به
آن معتقديم و الا نه. چنين راه كارى در عمل جوارحى نيست از اين رو در اين گونه
اعمال نيازمند به اصول عمليه هستيم. البته تعليق غير از انكار است زيرا قبول يا
انكار دليل مىخواهد و توقف مربوط به وقتى است كه هيچ كدام از دو طرف دليل قابل
قبولى نداشته باشد.
تمايز
كلام و فلسفه نيز در همين سه محور قابل بيان است. موضوع فلسفه را موجود بما هو
موجود[1] يا جواهر مجرّده[2]
دانستهاند. روش آن فقط عقلى است و غايت آن نيز ارائه يك نظام عقلانى از جهان و
مراتب هستى است، اما علم كلام چنانكه پيشتر گفته شد، بر محور عقايد و باورها است
و با روشى عقلى و نقلى حركت مىكند و غايت آن نيز كشف و دفاع از آموزههاى اعتقادى
دين است.
مفهوم
روششناسى
وقتى
گفته مىشود فلسفه روش عقلى دارد؛ منظور اين است كه در اين علم از طريق و شيوه
عقلى بهره برده مىشود و يا وقتى سخن از روش تجربى در علومى مانند فيزيك و شيمى به
ميان مىآيد منظور همين معناست. پس روش به معناى راه رسيدن به معرفت در يك علم خاص
است.
[1]. ر. ك: ابن سينا،
الشفاء( الالهيات)، ج 1، ص 9؛ ابن سينا، عيون الحكمة، ج 47؛ صدر الدين شيرازى(
ملاصدرا)، الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج 1، ص 24.
[2]. ر. ك: قطب الدين
الرازى، المحاكمات بين شرحى الاشارات، ج 3، ص 1.
نام کتاب : روش شناسى علم كلام، اصول استنباط و دفاع در عقايد نویسنده : برنجكار، رضا جلد : 1 صفحه : 36