نام کتاب : روش شناسى علم كلام، اصول استنباط و دفاع در عقايد نویسنده : برنجكار، رضا جلد : 1 صفحه : 159
پروردگار اين كعبه، به پروردگار اين ساختمان قسم، اگر من با موسى و
خضر مىبودم به آنها خبر مىدادم كه من از آنها داناترم و چيزى را كه نزد آنها
نبود، به ايشان گزارش مىدادم، زيرا به موسى و خضر (عليهم السلام) علم آنچه گذشته
و واقع شده، عطا شده بود، ولى علم آنچه تا روز قيامت واقع مىشود، عطا نشدهبود،
ليكن ما از راه وراثت آن علم را از رسول خدا (ص) بدستآوردهايم.[1]
و
يا در روايتى سدير نقل مىكند كه با ابوبصير و يحياى بزار و داود بن كثير در مجلس
نشسته بوديم كه امام صادق (ع) با حالت خشم وارد شد، چون در مسند خويش قرار گرفت
فرمود: شگفتا از مردمى كه گمان مىكنند ما غيب ميدانيم!! كسى جز خداى عزوجل غيب نميداند.
من مىخواستم فلان كنيزم را بزنم، او از من گريخت و من ندانستم كه در كدام اطاق
منزل پنهان شده است.
چون
حضرت از مجلس برخاست و به منزلش رفت، من و ابو بصير و ميسر، خدمتش رفتيم و عرض
كرديم: قربانت گرديم، آنچه در باره كنيزت فرمودى، شنيديم و ما مىدانيم كه شما علم
زيادى داريد و علم غيب را بشما نسبت ندهيم [؟] فرمود: اى سدير! مگر تو قرآن را
نمىخوانى؟ عرض كردم: چرا، فرمود: در آنچه از كتاب خداى خواندهاى؟ اين آيه
(قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ
يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ)[2] را
ديدهاى؟ «مردى كه به كتاب دانشى داشت؛ گفت: من آن را پيش از آنكه چشم بهم زنى نزد
تو آورم» عرض كردم: قربانت گردم، اين آيه را خواندهام. فرمود: آن مرد را شناختى و
فهميدى چه اندازه از علم كتاب نزد او بود؟ عرض كردم: شما به من خبر دهيد. فرمود:
به اندازه يك قطره آب نسبت به درياى اخضر عرض كردم: قربانت گردم، چه كم! فرمود: اى
سدير! چه بسيار است آن مقدارى كه خداى عزوجل نسبت داده است به علمى كه اكنون به تو
خبر مىدهم.
اى
سدير! باز در آنچه از كتاب خداى عزوجل خواندهاى اين آيه (قُلْ
كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ
الْكِتابِ)[3] را
ديدهاى؟ «بگو (اى محمد) گواه بودن خدا و كسى