نام کتاب : روابط اجتماعى از نگاه قرآن نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 55
برخى ظالمان را مجرم خوانده است.[1]
اين بدان معناست كه حضرت موسى (ع) افزون بر موضعگيرى عملى در برابر ظالم، در سخن
و شعار نيز بههيچروى در كنار ظالم قرار نمىگيرد و اين را عهدى هميشگى و
لازمالاجرا براى خود مىشمرد. در روايات نيز فرمانهاى صريحى داريم كه از كمك و
يارى دادن به ظالمان منع كرده و ما را از عاقبت سوء اين هميارى مىترساند و كيفر
آن را خشم و سخط الهى مىداند. امام صادق (ع) در همين زمينه مىفرمايد:
«من
أعان ظالما على مظلوم لم يزل الله عز وجل عليه ساخطا حتى ينزع عن معونته؛[2]
هر
كه ستمگرى را در برابر ستمديدهاى يارى رساند، پيوسته خداوند عزّ و جلّ بر او
خشمگين باشد، تا آنگاه كه از كمك به ستمگر دست بردارد».
اين
حديث بهروشنى كيفر سنگين سخط و غضب الهى را براى همياران ظالم بيان مىدارد. گمان
نرود كه اين هميارى حتماً بايد بزرگ و گسترده باشد يا هنگام ناچارى و نيازهاى
اقتصادى و اجتماعى روا و مجاز است. حديث ديگرى از امام صادق (ع) ناظر به همين
مسئله است. گويى كسى به دليل فشار مالى، به همكارى با ستمگران نياز داشته است و
ازاينرو خواستار روشن شدن حكم همكارى با ظالم بوده است. متن حديث، خود گوياست:
الإمام
الصادق (ع)- في قوله تعالى
:
(وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا)
-:
هو الرجل يأتي السلطان فيحب بقاءه إلى أن يدخل يده إلى كيسه فيعطيه؛[3]