نام کتاب : روابط اجتماعى از نگاه قرآن نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 43
سرعت ما در پيمودن مسير انسانى به سوى مقصد خدايى بيفزايد، نه آنكه
از شتاب آن بكاهد.
اصل
نهم: كاستن از نامهربانى
كودكى،
آغاز رابطه است و جوانى بهار دوستى، و ميانسالى استمرار ارتباط. در نوجوانى و
جوانى، شكوفههاى پيوند مىشكفد و در ميانسالى ميوه مىدهد. اما گاه و بيگاه، باد
هجران مىوزد، فصل سردِ قهر آغاز مىشود و دلهاى آتشناكِ محبت به سردى مىگرايد.
در اين ميان، وظيفه ما، دميدن در تنور داغ محبت و كوتاه كردن هجران است و تبديل
قهرها از سه سال و سه ماه به سه روز.[1]
جلوههاى
نامهربانى، رنگ تندترى نيز دارد: نامهربانى افراد ناسازگار، كه گاه در كنار ما
حضور مىيابند و در كلاس درس يا حجره مدرسه و خوابگاه دانشگاه و آسايشگاه پادگان،
مزاحم همه مىشوند. ما نه مىخواهيم، و نه خوب است كه با اينان دوست شويم، اما
ناگزير از ارتباط با آنان هستيم. چاره كار، نياشفتن است و تحمل كردن و يافتن
راهها و شيوههاى سازگارى با ايشان. اين، نشانه خرد و مهارت انسان است.[2]
آنچه
مهمتر است، تصوير ذهنى ما از نامهربانى است. ما، كسى را كه هميشه مىخندد و ما را
تأييد مىكند و هيچ مخالفتى از خود نشان نمىدهد، يار مهربان مىدانيم و آن ديگرى
را كه گاهگاه، روى ترش مىكند و مخالفتى نشان مىدهد و خردهاى مىگيرد، يار
نامهربان مىخوانيم. اما اين پندار، پردهاى بر حقيقت و مانعى براى شناخت است.
پيشوايان ما،