نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 81
اخلاقى را از خود دور كنيم، بايد در آغاز پاسخ داده شود. دراينباره
ديدگاههاى متفاوتى وجود دارد. برخى مكاتب، هدف اخلاق را رسيدن به آرامش و لذت
جاودانه،
و رسيدن به آن را در گرو دست كشيدن از لذات مادى و دنيوى مىدانند؛ ازاينرو رياضت
در دنيا را ترويج مىدهند.[1] برخى اديان، هدف از اخلاق را
دستيابى به پندار و رفتار نيك مىدانند.[2]
يهوديت، عدالت را[3] و مسيحيت، تقرب به كمال مطلق
را[4] هدف اخلاق بهشمار مىآورد.
برخى حكيمان، فضيلت را و برخى سعادت را هدف اخلاق دانستند و البته تعريف آنان از
فضيلت و سعادت نيز گاه متفاوت به نظر مىرسيد.[5]
اما انديشمندان غربى متأخر، اهداف جديدى براى اخلاق ابداع كردند. در قرون متأخر،
اصالت به انسان داده شد و مكاتب اومانيستى شكل گرفت. به اين ترتيب، اهداف اخلاق
نيز تغيير كرد. رسيدن به لذت حداكثرى[6]
و انجامدادن وظيفه انسانى،[7] دو هدف عمدهاى است كه
انديشمندان غربى، براى اخلاق تعيين كردهاند. انديشمندان مسلمان، با استفاده از
قرآن و حديث ديدگاههاى متفاوتى دارند. برخى چون ابنسينا، عدالت اجتماعى را هدف
اخلاق دانستهاند؛[8] برخى ديگر شناخت خدا، كمال
فردى يا عدالت فردى و عدالت اجتماعى را اهداف اخلاق مطرح مىكنند.[9]
اينكه
هدف از اخلاق، كه همان هدف نهايى زندگى انسان است، متعدد است يا واحد، جاى بسى
تأمل است. استاد مصباح يزدى معتقد است اهداف ميانى مىتوانند متعدد و متنوع باشند؛
يعنى هر كارى مىتواند براى چند هدف ميانى صورت گيرد. همچنين اهداف ميانى، منعى
ندارد كه براى كارى هدف باشند و براى هدفى بالاتر، مقدمه؛ اما اين فرايند تا
بىنهايت نمىتواند ادامه داشته باشد؛ يعنى هدف متعالى