نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 82
انسان، بايد ذاتاً هدف باشد. و جنبه مقدمى براى هدفى بالاتر نداشته
باشد و نيز
واحد
باشد. وى با اشاره به آياتى از قرآن كريم همچون قَدْ
أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى[1] و
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها[2] و
وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[3]
رستگارى را علت غايى معرفى مىكند. البته ايشان به استناد آيات قرآن كريم، رستگارى
را سعادت به معناى رهايى از دشوارى و رنج، و رسيدن به لذت بالاتر و پايدارتر، يعنى
لذت جاودان دانسته است.[4] بهاينترتيب اگر كمال، قرب
الىالله يا حتى جلب خشنودى خدا را هدف اخلاق بدانيم، باز هدفى بالاتر كه همان
غايت انسان تلقى مىشود، وجود دارد. آن غايت، به تصريح قرآن كريم، چيزى جز رستگارى
نيست.
اما
آنچه بيان شد، هدف عالى اخلاق بود؛ درحالى كه اصلاح رفتار اخلاقى انسان با خود،
كارى زيربنايى است و پايه اصلاح رفتار انسان در حوزههاى ديگر قلمداد مىشود؛
بنابراين هدف آن نيز مىتواند هدفى ديگر در جهت دستيابى به سعادت به شمار آيد.
شايد
بتوان گفت هدف از اصلاح رفتار انسان با خود، نزديك شدن به ماهيت انسانى و فاصله
گرفتن از حيوانيت است. اين هدف، بايد با اصلاح رفتار با همنوعان و محيط تقويت شود
و به كمال برسد و در ادامه، با اصلاح رفتار با خداوند، انسانِ برخوردار از رفتار
انسانى، به انسان الهى ارتقا يابد و رفتارش رنگ خدايى گيرد. در اين صورت، او
سعادتمند مىشود و به فوز و فلاح نايل مىگردد. بنابراين انسان بايد در زندگى دنيوى
خويش تلاش كند از زندگى و خوى حيوانى فاصله گرفته، به انسانيت برسد و از آن درجه
نيز بگذرد و الهى شود.
البته
نبايد اين تصور پيش آيد كه اصلاح رفتارهاى انسان، بهترتيب از رفتار او با خود
شروع، و به اصلاح رفتار با خدا ختم مىشود؛ بلكه اصلاح رفتارها در همه حوزههاى
رفتارى، به صورت همزمان امكان پذير و بلكه ضرورى است. بنابراين سالك نبايد اصلاح
رفتارش با همنوعان يا با خدا را مبتنى بر اصلاح رفتار با نفس خود بداند، و براى
اصلاح رفتار در آن حوزهها منتظر بماند رفتار با خود را اصلاح كند.