نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 172
مرحله نخست، گرامىداشت انسان پيش از آفرينش او: وقتى خداوند از
آدمى به بزرگى ياد كرده و به فرشتگانش قصد خود را كه آفرينش اوست خبر مىدهد و به
فرشتههاى متعجب كه خونريزى و فساد آدمى بر زمين را نشانه لياقت نداشتن او براى
آفريده شدن و تكريم خداوند مىشمارند پاسخ مىدهد و آنان را جاهل به انسان
مىخواند: وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ
لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها
مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ
نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ.[1]
اينكه
خداوند، فرشتگان را درباره انسان، ناآگاه مىداند، حاكى از اين است كه انسان ويژگى
يا ويژگىهايى دارد كه فساد او را در زمين تحتالشعاع قرار مىدهد، وجود او را
توجيه مىكند و گرامى بودن و كرامت او نزد پروردگار را نمايان مىكند.
مرحله
دوم، تكريم انسان هنگام آفرينش اوست. خداوند متعال، آنگاه كه خلقت انسان را به
پايان مىبرد، ذات مقدس خود را به سبب آفرينش چنين موجود گرانقدرى تحسين مىكند و
مىفرمايد: ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ
مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ
أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ.[2]
البته
اهميت و جايگاه رفيع آدمى نزد خداوند، به منزله مخلوق برتر، به اينجا ختم نشد و
خداوند او را در مراتب بعد نيز كانون توجه، عنايت و مرحمت خود قرارداد و به آدم
(ع) تعليم داد و سپس او را مسجود ملائكش گردانيد: