نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 171
تكليف با آزادى انسان هيچگونه منافاتى ندارد و بهطوركلى امور
پيشگفته، يعنى
«اختيار»،
«آزادى» و نيز برخوردارى از قواى عقل و غريزه و هواى نفس، همگى مقدمات تكليف است و
راهى براى جواز تكليف به شمار رفته است. بديهى است اگر انسان آزاد نبود، جايى براى
تكليف نمىماند و اصولًا تكليف، بىمعنا بود. بنابراين آدمى مىتواند در ضمن اينكه
آزاد باشد، به انجام دادن يا ترك برخى اعمال مكلف شود؛ زيرا تكليف تازمانىكه به
مرز تحميل نرسيده و اكراه در آن وارد نشده است، مانع اراده شخص نمىشود و انسان
مىتواند تكليف خود را با اراده و اختيار خويش انجام دهد، يا آن را ترك كند. البته
نوع تكليف، از حكمت و خرد تكليفكننده حكايت مىكند و اينكه تكليفى در توان مكلَّف
باشد، يكى از شروط خردمندانه بودن تكليف است؛ ازاينرو خداوند در قرآن كريم تصريح
كرده است كه هيچ بندهاى را بيش از توانش تكليف نكرده است.[1]
و-
انسان، موجودى طالب حرمت نفس
يكى
ديگر از خصيصههاى فطرى انسان كه در درون خود مىيابد، حس حرمت نفس است. خداوند،
حس حرمت نفس را در وجود او نهاده و خودْ اولين كسى است كه حرمت او را پاس داشته و
تكريم كرده است. ازاينرو از داشتههاى انسان، گوهر گرانبهايى است كه خدا به او
عطا كرده و با آن به همه مخلوقاتش نشان داده است كه او گل سرسبد آفريدههاى اوست.
اين گوهر گرانبها، احترام و تكريمى است كه در مقابل همه فرشتگانش براى او قائل
شده است. آفريدگار مهربان، در جهت گرامىداشت مقام انسان، او را برترين مخلوق خود
معرفى كرد و محترم و عزيزش داشت تا شايد او نيز قدر اين نعمت بزرگ را بداند و
حرمتش را پاس دارد. تكريم، در دو بُعد تكوينى و تشريعى تحقق يافته است:
كرامت
تكوينى
تكريم
تكوينى، به معناى گرامىداشت انسان از حيث آفرينش و خلقت، و برتر آفريدن او در
مقايسه با بسيارى ديگر از مخلوقات است. خدا در قرآن كريم، بارها به اين معنا تصريح
كرده است. تكريم انسان از منظر تكوين، در مراحل گوناگون صورت گرفته است: