نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 141
گرفتار و هلاك شدند؛ اما گاه از قصههاى قرآن ويژگىها و اطلاعاتى
درباره سرشت آدمى شناخته مىشود كه براى خودشناسى كارآمد است. يكى از آن داستانها
سرگذشت حضرت يوسف (ع) است كه چند آيه از آن را بررسى مىكنيم. قرآن كريم، داستان
يوسف را داراى نشانههايى براى پرسشگران، در تشخيص راه درست از نادرست مىداند و
مىفرمايد:
وپيراهن
يوسف را آلوده به خونِ دروغ كردند [و نزد پدر آوردند.] يعقوب گفت: بلكه امرى [زشت
و قبيح] را نفس مكار در نظر شما بسيار زيبا جلوه داده است. در هر صورت صبر جميل
كنم؛ كه بر رفع اين بليه كه شما اظهار مىداريد، بس خداست كه مرا يارى تواند كرد.
آيه
ديگرى، طغيان هواى نفس انسان را آنگاه كه زمينه گناه فراهم است بيان كرده، نجات را
فقط از آنِ پرهيزكاران مىداند:
وبانوى
خانه، به ميل نفس خود با او بناى مراوده گذاشت و [روزى] درها را بست و يوسف را به
خود دعوت كرد و اشاره كرد كه من براى تو آمادهام. يوسف جواب داد: به خدا پناه
مىبرم؛ او خداى من است؛ مرا مقامى منزه و نيكو عطا كرده (چگونه خود را به ستم و
عصيان آلوده كنم؟!)؛ كه هرگز ستمكاران رستگار نمىشوند.