responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانى‌نيا، محمد تقي    جلد : 1  صفحه : 141

گرفتار و هلاك شدند؛ اما گاه از قصه‌هاى قرآن ويژگى‌ها و اطلاعاتى درباره سرشت آدمى شناخته مى‌شود كه براى خودشناسى كارآمد است. يكى از آن داستان‌ها سرگذشت حضرت يوسف (ع) است كه چند آيه از آن را بررسى مى‌كنيم. قرآن كريم، داستان يوسف را داراى نشانه‌هايى براى پرسشگران، در تشخيص راه درست از نادرست مى‌داند و مى‌فرمايد:

لَقَدْ كانَ فِي يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسَّائِلِينَ.[1]

همانا در حكايت يوسف و برادرانش، براى دانش‌طلبان و اهل تحقيق، عبرت و حكمتِ بسيار مندرج است.

يكى از آيات اين سوره، زيبا جلوه دادن برخى رفتارهاى زشت را از جمله اقدامات نفس آدمى برشمرده، گفته يعقوب (ع) به فرزندان خطاكارش را نقل مى‌كند:

وَ جاؤُ عَلى‌ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‌ ما تَصِفُونَ.[2]

وپيراهن يوسف را آلوده به خونِ دروغ كردند [و نزد پدر آوردند.] يعقوب گفت: بلكه امرى [زشت و قبيح‌] را نفس مكار در نظر شما بسيار زيبا جلوه داده است. در هر صورت صبر جميل كنم؛ كه بر رفع اين بليه كه شما اظهار مى‌داريد، بس خداست كه مرا يارى تواند كرد.

آيه ديگرى، طغيان هواى نفس انسان را آنگاه كه زمينه گناه فراهم است بيان كرده، نجات را فقط از آنِ پرهيزكاران مى‌داند:

وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ.[3]

وبانوى خانه، به ميل نفس خود با او بناى مراوده گذاشت و [روزى‌] درها را بست و يوسف را به خود دعوت كرد و اشاره كرد كه من براى تو آماده‌ام. يوسف جواب داد: به خدا پناه مى‌برم؛ او خداى من است؛ مرا مقامى منزه و نيكو عطا كرده (چگونه خود را به ستم و عصيان آلوده كنم؟!)؛ كه هرگز ستمكاران رستگار نمى‌شوند.


[1]. يوسف: 7.

[2]. يوسف: 18.

[3]. يوسف: 23.

نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانى‌نيا، محمد تقي    جلد : 1  صفحه : 141
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست