علامه
طباطبايى، بصيرت به نفس خود را به معناى رؤيت قلبى و ادراك باطنى مىداند.[2]
فيض كاشانى نيز شاهد بودن انسان بر رفتار خويش را عين آگاهى دانسته، مىگويد:
حجّة
بينة على أعمالها لأنّه شاهد بها او عين بصيرة بها فلا يحتاج الى الانباء ... و لو
جاء بكلّ ما يمكن ان يعتذر به.[3]
ابنكثير
دمشقى در تفسير اين آيه مىنويسد:
أى
هو شهيد على نفسه عالم بما فعله و لو اعتذر و أنكر، و كما قال تعالى:
اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً[4][5]
نكته
ديگرى كه توجه به آن سودمند است، اينكه علم انسان به نفس خويش، در آگاهى به نفس
خود و نيز رفتارش خلاصه نمىشود، بلكه امور ديگرى همچون توانمندى جسمى، دوستى و
دشمنى، احساسات و عواطف، يا برخى ديگر از امور فردى را نيز دربر مىگيرد. روايات
ذيل گواهى بر اين ادعاست.
زراره
مىگويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: حدّ آن بيمارى كه افطار كردن روزه را بر صاحب
آن بيمارى مجاز مىكند كجاست؟ قال، بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ
بَصِيرَةٌ هو أعلم بما يطيق.[6]
در
اين حديث شريف، امام صادق (ع) انسان را بر حال و توان خود آگاه مىداند و آگاهى او
را به توان جسمى خود، براى اينكه روزه بگيرد يا افطار كند كافى مىداند. اين آگاهى
از نوع معرفت شهودى است، نه از نوع شناخت از روى علائم و شواهد كه براى پزشكان پس
از معاينه معمولًا حاصل مىشود. در روايت ديگر، باز امام صادق (ع) درباره اينكه
كدام چُرت است كه وضو را باطل مىكند، به آيه شريفه پيشين اشاره كرده، معرفت و
آگاهى نفس به خود را براى اينكه خوابيده است يا نه، كافى مىشمارد. در اين حديث
عبد الرحمن بن الحجاج مىگويد: