نام کتاب : رفتار اخلاقى انسان با خود نویسنده : سبحانىنيا، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 126
از امام (ع) درباره
«خفقة»
و
«خفقتين»
پرسيدم؟
آن حضرت فرمود:
ما
أدرى ما الخفقة و الخفقتان، إن الله يقول: بَلِ الْإِنْسانُ عَلى
نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ إن عليا (ع) كان يقول: من وجد طعم النوم قائما
أو قاعدا، فقد وجب عليه الوضوء.[1]
اما
گاه به دليل كدورات و زنگارهاى قلبىِ ناشى از گناه، انسانها از آن غافل مىشوند
يا رفتار خود را علىرغم خطا و ناپسند بودن، زيبا مىبينند. گناه و معصيت، موجب
زنگار قلب آدمى شده، آن را متحول مىكند و قابليت پذيرش حق را از او مىگيرد؛
ازاينرو خداوند بر قلب اين افراد قفل زده، يا به تعبير ديگر مهر مىزند. به همين
دليل اين افراد قابليت هدايت را از دست داده، هرگز هدايت نخواهند شد؛ ازاينرو اگر
هزاران سال هم در دنيا ادامه حيات دهند، هرگز هدايت نخواهند شد و از بين رفتن
قابليت هدايت، دوام عذاب آنان را در قيامت توجيه مىكند.
بنابر
آنچه گذشت، شناخت فطرى از چند ويژگى ذيل برخوردار است:
1.
شناخت فطرى، براى همه افراد به صورت يكسان قرار داده شده و تنها كارى كه انسان
بايد انجام دهد، پيدا كردن آن از راه توجه به نداى درونى فطرت خويش و بهيادآورى
آن است.
2.
در ميان انواع شناختهايى كه تاكنون بيان كردهايم، راه فطرت، بيش از راههاى ديگر
به خودآگاهى اختصاص دارد. به عبارت ديگر، بيشترين كاركرد فطرت انسان به خودآگاهى و
خداآگاهى و توحيد اختصاص دارد، اما راههاى يادشده ديگر در كسب شناخت و معرفت در
همه حوزهها به كار مىآيد، كه خودشناسى نيز يكى از آن موضوعات است.
3.
انسان بر نفس خود بصير، و نفسش نزد او حاضر است؛ ازاينرو علم او بر نفسش از نوع
علم حضورى است.
4.
جايگاه شناخت شهودى و از جمله شناخت فطرى كه در سرشت همه افراد نهاده شده، قلب
است. براى اينكه قلب آدمى معرفت شهودى خود را به ياد آورد، به آموزش نياز ندارد،
بلكه رفع موانع لازم است تا معرفت خود را نمايان كند.