نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 384
بايد توجّه داشت كه بخشى از نظرپردازىها در پى توصيف انحرافها
هستند و نه اينكه چرا انحرافها به عنوان يك مشكل مطرح مىشود. برخى نيز
كوشيدهاند تا بر آيينهاى مغزى، تكيه كنند و وجود يك ويژگى خاص نورولوژيكى را
مبنا قرار دهند؛ امّا بايد ديد كه: آيا اين نوع استناد، مىتواند از انواع نقايص
نورولوژيكى براى تنوّع پارافيلياها سخن بگويد؟ يا اينكه بر يك فرضيه تكبعدى
اشاره خواهد داشت؟ (چه لكلى[1]، 1995).
نابههنجارى
جنسى در نظريات رفتارى، نتيجه شرطىسازى احتمال كلاسيك است (مك گوايز كارسيل و
بانگ، 1965 م). يك نوجوان مىتواند به استمنا دست بزند و به تصوير اسبى كه روى
ديوار است، توجّه نمايد؛ ولى خيلى سريع به اين فكر مىكند كه آميزش با يك اسب، به
چه نحو است و با اين فكر، بيشتر برانگيخته مىشود. بار بعد كه استمنا مىكند،
بيشتر در تصوير اسب غوطهور مىشود؛ چراكه آخرين تحريككنندهاش بوده و بعد
خيالپردازى درباره اسبها را با خيالپردازىهاى استمناگرايانه خود، تركيب
مىكند.
در
يك مطالعه رفتارى به آزمودنىهاى مردان، مجموعهاى از اسلايدهاى زنان عريان، با
اسلايدهايى از كفشها نشان داده شد. پس از چند بار نمايش، آنها فقط با تصاوير
كفشها برانگيخته مىشدند. اگر تجارب اوّليه جنسى در حضور اشياى خاصى اتفاق بيفتد،
شايد اين، شروع پيدايش برخى از حالتهاى پارافيليايى (انحراف جنسى) باشد (راچمن[2]،
1966 م).
برخى
از رفتارگرايان، معتقدند كه شرطىسازى كلاسيك، با آزارگرى جنسى در ارتباط است. يك
نوجوان، ممكن است بهطور تصادفى، هنگامى كه از سوى يك شخص يا حيوان، احساس درد
نمايد، همزمان، اين حالت، موجب برانگيختگى جنسى شديد در وى شود. ارتباط بين ايجاد
درد و برانگيختگى جنسى، مراحلى براى الگوى آزارگرى جنسىاند، همچنين رفتارگران،
عنوان مىكنند كه ممكن است