نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 385
اختلال، در نتيجه الگوبردارى از مشاهده افرادى كه با ايجاد درد در
ديگران، به برانگيختگى جنسى دست يافتهاند، شكل بگيرد. در نظريه «يادگيرى
اجتماعى»، اعتقاد بر اين است كه محيط بزرگتر «فرهنگ» و «خانواده» كودك، بر تمايل
او به ايجاد رفتارهاى منحرف جنسى تأثير مىگذارند. احتمال دارد كودكانى كه از سوى
والدين خود، تنبيه جسمانى مىشوند، با يكديگر تماس پرخاشگرانه و اغلب جنسى داشته
باشند. وقتى بزرگ مىشوند، بيشتر نسبت به ديگران، به اقدامات پرخاشگرانه، تكانشى و
شايد هم جنسى، روى آورند. بيشتر بچّهبازان، مهارتهاى بين فردى طبيعى دارند و در
زمان مقاربت با همسالان مىهراسند. برخى نسبت به زنان، احساس دشمنى شديدى دارند و
اين خصومت را با انجام دادن اقدامات ضدّ اجتماعى عليه كودكان، نشان مىدهند
(لانگون[1]، 1992).
اين
تحقيقات نشان داده است كه بيش از نود درصد بيمارانى كه انحراف جنسى دارند، مردان
هستند (مك كوناگى[2]، 1998). شايد اين امر، بدين
دليل باشد كه اغلب رفتارهاى نابههنجار، با تكانشهاى پرخاشگرانه يا خصمانهاى
همراه است كه نسبت به زنان در مردان، شايع بوده و بهطور مسلّم، از نظر اجتماعى،
مردان را مسئول آن مىدانند تا براى زنان، تلاشهايى صورت گيرد تا رفتار
نابههنجار (بويژه نابههنجارىهاى پرخاشگرانه جنسى) را به نابههنجارىهاى
تستوسترون مربوط كنند كه موفّقيت چندانى نداشته است (لانگوين، 1992).
همچنين
گرچه برخى از مطالعات ارتباطى را بين هورمونها و نابههنجارىهاى غدد درونريز با
نابههنجارىهاى جنسى يافتهاند، ولى هيچ علت مداوم زيستى براى نابههنجارىهاى
جنسى پيدا نشده است (مالتزكى[3]، 1998). قابل ذكر است كه در
ميان بيماران پارافيليايى، استعمال مواد مخدّر و شرب خمر، رايج است (لانگوين،
1992).