نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 382
ترسناك مىشود.
فرويد،
يادگارپرست پايى را نقل مىكند كه به ياد مىآورد وقتى شش ساله بود، معلّم
سرخانهاش- كه يك دمپايى مخمل به پا داشت-، پاى خود را روى كوسنى دراز كرد. اين
نوع پا، هرچند كه لاغر و استخوانى بود، به طرز محرمانهاى پوشيده بود. از آن پس،
اين نوع پا، تنها دلبستگى جنسى او شد. يادگارپرست پا، نيروگذارى روانى خود را بر
اين نوع پا، مبتنى كرده بود. فرويد، اين نيروگذارى روانى را تمركز انرژى روانى
بسيار شديدى مىدانست كه توسط حفاظى از لايههاى پلاسيده، محدود و محافظت مىشود.
اين محافظت عليه محرّكهاى بيرونى، به موضوع نيروگذارى شده امكان مىدهد تا قدرت
شهوانى خود را در طول زندگى حفظ كند و فقط تجربيات آسيبزا مىتوانند به
دروازههاى حفاظى رخنه كنند. نابههنجارىهاى روانى نيروگذارى شده، همانند موضوعات
ديگر تمايل جنسى، از سه ويژگى برخوردارند: 1. از تجربه دوران كودكى آغاز مىشوند؛
2. در برابر تغيير (بويژه تغيير منطقى)، مقاومت مىكنند؛ 3. ادامه مىيابند و
معمولا در طول زندگى، باقى مىمانند.[1]
در
تبيين اين پارافيلياها از ديدگاه روان تحليلگرى مىگويد: در مدل روان تحليلگرى،
فرد مبتلا به يكى از انواع پارافيليا، كسى است كه در تكميل فرايند رشد طبيعى به
سوى سازگارى با غيرهمجنس، ناموفّق بوده است. آنچه يك پارافيليا را از پارافيلياى
ديگر مشخص مىسازد، روش انتخاب شخص براى مدارا با اضطراب ناشى از تهديد، اخته شدن
از سوى پدر و يا جدا شدن از مادر است. با اينحال، هر قدر تظاهرات آن، غيرعادى
بوده باشد، انحراف حاصل دريچهاى براى خروج سائقهاى جنسى پرخاشگرى به وجود
مىآورد كه در غير اينصورت، در رفتارهاى جنسى طبيعى، خودنمايى مىنمايد.
حل
نشدن بحران «اوديپال» به همانندسازى با پدر پرخاشگر (براى پسرها) يا مادر