شواهد
نشان مىدهند كه سه چهارم اين قربانيان، دختران هستند (كاس[2]
وحسلت[3]، 1992 م). اختلال بچّهبازى،
غالبا در دوران نوجوانى پديد مىآيد.
بسيارى
از آنها خودشان در دوران كودكى، مورد سوء استفاده جنسى قرار گرفتهاند (هاويت[4]،
1995 م، مك كرماك[5] و همكاران، 1992 م). مطالعه
بر روى مردانى كه داراى اين اختلال بودند، نشان مىدهد كه حد اقل 93 درصد آنها
دچار اختلال روانى ديگرى نيز بودهاند (ريموند[6]
و همكاران، 1999 م).
بيش
از دو سوم اين مردان در طول زندگى، «اختلال خلقى» داشتهاند، 64 درصد، «اختلال
اضطرابى» و شصت درصد، يك اختلال وابسته به موارد را داشتهاند. 53 درصد از اين
اختلال، «پارافيليايى» و 24 درصد ديگر، به «اختلال كنشى» جنسى مبتلا بودهاند.
سير
اختلال بچّهبازى معمولا، مزمن است، بويژه در افرادى كه نسبت به كودكان پسر، تمايل
جنسى دارند. همينطور هم بروز عمل يادشده در بين افرادى كه به كودكان پسر را ترجيح
مىدهند، تقريبا دوبرابر كسانى است كه به كودكان دختر متمايلاند (DSM
-IV -TR، 2000 م).
ميل
شديد نمايش آلت تناسلى به بيگانه يا كسى كه انتظار چنين اقدامى را از جانب بيمار
ندارد، «نمايشگرى» اطلاق مىشود. اين افراد، معمولا در اماكن عمومى (مثل: