نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 346
امام (ع) مىفرمايد: «پس چرا خداوند، نسبت به قتل نفس، شهادت دو شاهد
را مىپذيرد؛ ولى نسبت به زنا نمىپذيرد و بايد چهارشاهد باشد؟».
امام (ع) در
ادامه سؤال مىكند: «نماز بزرگتر است يا روزه؟». ابوحنيفه مىگويد: نماز. امام
(ع) مىفرمايد: «پس چرا زنى كه عادت زنانه دارد، روزههايش را بايد قضا كند؛ ولى
نماز او قضا ندارد؟ چگونه در مسائلْ قياس مىكنى؟ از خدا بترس و قياس مكن!».[1]
درباره تعادل
و تراجيح- كه يكى از مباحث اصولى است-، زراره، از امام (ع) مىپرسد و ايشان
مرجّحات و اسبابى را كه باعث غلبه يك حديث بر ديگرى مىشود، بيان مىكند.[2]
علاوه بر
مواردى كه بيان شد، ائمّه (عليهم السلام) در رواياتشان مسائل فراوانى از اصول فقه
را گوشزد كردهاند،[3] و كسى در فن اصول فقه، از
ائمّه (عليهم السلام) پيشى نگرفته است و همانا ايشان آن را تأسيس كردهاند.[4]
بعد از ائمّه، برخى از اصحاب ائمّه (عليهم السلام) بودهاند كه در مباحث علم اصول،
كتابها نوشتهاند. هشامبن حكم (م 199 ق) درباره الفاظ- كه از اهمّ مباحث اصول
است-، كتاب الفاظ را نوشت.[5] پس از او يونسبن عبدالرحمان
(م 208 ق)، كتاب اختلاف الحديث را- كه درباره تعارض و تعادل و تراجيح دو حديث است-
به نگارش درآورد.[6] سپس اسماعيلبن علىبن
اسحاقبن ابوسهل نوبختى (م 311 ق)، كتابهايى درباره علم اصول، از جمله: الخصوص و
العموم را نوشت[7] كه از اهمّ مباحث اصول فقه
است.[8] و همچنين كتاب