نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 343
محمّدامين استرآبادى، معتقد است كه در دين، دوبار تخريب واقع شد: يكى
روزى كه پيامبر (ص) از دنيا رفت و ديگرى روزى كه قواعد اصوليه عامه و اصطلاح آنان
در كتب ما آمد.[1] شايد اين حرف را از
ابنخلدون گرفته است؛ زيرا وى مىگويد: اوّل كسى كه درباره علم اصول فقه تصنيف
كرده، شافعى (م 204 ق) بوده است كه رسالهاى در علم اصول نوشته است؛[2]
ولى مجتهدان، در برابر اين سخن اخباريان گفتهاند: اوّل كسى كه باب اصول فقه را
فتح كرد، على (ع) بود كه بيان كرد در قرآن، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و عام و
خاص است كه اينها عمده مسائل فنّ اصول است. بعد از ايشان هم، امام باقر (ع) و امام
صادق (ع) بودند كه شيخحرّ عاملى در الفصول المهمة فى اصول الائمّة قواعد فقهى و
اصولىاى را كه از ائمّه روايت شده، جمعآورى كرده و سيّد هاشم (فرزند
زينالعابدين) موسوى خوانسارى، كتاب اصول آلالرسول الاصليه را به ترتيب كتب
اصولىاى كه امروز موجود است، مرتّب كرده و سيّد عبدالله شبّر، كتاب الاصول
الاصليه را جمعآورى كرده و تمام اينها رواياتى هستند كه به ائمّه استناد داده شده
است.
ملّا محسن
كاشانى، كتابى به نام الاصول الاصليه نوشته كه از كتاب و سنّت استفاده كرده است[3]
و ما به قسمتى از آنچه از اهلبيت (عليهم السلام) در باره اصول فقه رسيده، اشاره
مىكنيم:
امير مؤمنان
على (ع) مىفرمايد:
انّ فى
أيدى الناس حقاً و باطلًا، و صدقاً و كذباً و ناسخاً و منسوخاً و عاماً و خاصاً و
محكماً و متشابهاً و حفظاً و وهماً.[4]
آنچه در دست
مردم است، حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محكم و متشابه، و
بعضى دقيقاً از پيامبر نقل شده و بعضى را خيال كردهاند
كه پيامبر
چنين فرموده است. تمام اينها از اصطلاحات اصولى است.