responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم    جلد : 1  صفحه : 342

مشايخ اماميه- كه در اصول و فروع، از اهل‌بيت به سماع مجرّد، اكتفا مى‌كردند-، متروك شد.[1]

شيخ‌حسين كركى مى‌گويد:

در زمان غيبت صغرا، براى شيعه در اصول فقه، تأليفى نبود و حضرت صاحب به آنان امر كرده بود كه به روات احاديث رجوع كنند و احكام را از آنان بگيرند. چنانچه توقيع شريف: «فأمّا الحوادث الواقعه، فارجعوا فيها الى رواة احاديثنا، فانّهم حجّتى عليكم وأنا حجّةالله»،[2] دلالت بر اين مطلب دارد. آنان به هيچ وجه، به اصول فقه نيازى نداشتند؛ چون آنچه در دين احتياج داشتند، در اصولى كه از ائمّه نقل شده بود، وجود داشت؛ تا اين كه ابن‌جنيد آمد و نظرى به اصول عامه و فروع آنان انداخت و كتبى را به‌عنوان كتب آنان تأليف كرد؛ تا نوبت به شيخ‌مفيد و سيّدمرتضى و شيخ‌طوسى رسيد و آنان با ادلّه عقليه جدليه- كه موافق با عامه بود و خصم قبول داشت- با عامه بحث كردند. هرچند آنها فى‌نفسه، باطل بودند و به اين منوال، از طريق و روش اصحاب ائمّه، خارج شدند و حديث را ترك كردند و اين علم اصول، بعضى حق و بعضى باطل است.[3]

شيخ‌حرّ عاملى نيز آورده است:

شهيد ثانى در تمهيد القواعد، دويست‌قاعده را ذكر مى‌كند كه صدقاعده آن، اصولى است كه بيشتر آنها از كتاب و سنّت استفاده نمى‌شود؛ بلكه از انكار كتاب و سنّت استفاده مى‌شود و اين عين همان طريقه عامه است كه از طريق اهل‌بيت و خواص آنان دور است.[4]

پس، از كلام اخبارى‌ها به اين نتيجه مى‌رسيم كه اهل‌سنّت، مبتكر علم اصول بودند.


[1]. كتاب الوافى، ج 1، ص 14- 15؛ راه صواب، ص 4.

[2]. كمال الدين و تمام النعمه، ص 484( باب ذكر التوقيعات)، ح 2؛ الإحتجاج، ج 2، ص 283؛ وسائل الشيعة، ج 18، ص 101،( صفات القاضى، باب 11)، ح 9.

[3]. هداية الأبرار، ص 233- 234.

[4]. الفوائد الطوسية، ص 448.

نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم    جلد : 1  صفحه : 342
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست