نام کتاب : حكمت نامه حضرت عبد العظيم الحسنى نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 113
لازمه اين نظريّه، عجز و ضعف خدا و محدود شدن سلطنت اوست؛ چرا كه بر اساس اين نظريّه، خداوند بر افعال اختيارى انسانها سلطنت ندارد و عاجز از اين است كه جلوى صدور فعل انسانها را بگيرد، در حالى كه محدوديت و عجز و ضعف، از ويژگىهاى مخلوق است و نمىتوان اين صفات را به خالق نسبت داد. امام باقر عليه السلام در ارتباط با بطلان نظريّه تفويض (در كنار بطلان نظريّه جبر) مىفرمايد:
خداوند از روى سستى و ناتوانى، كار را به آفريدهاش نسپرده و آنها را از روى ستم، به گناهان وا نداشته است.
نقل شده است كه شخصى قَدَرى، وارد شام شد و مردم از مناظره با او در ماندند.
عبد الملك بن مروان از والى مدينه خواست تا امام باقر عليه السلام را براى مناظره با او به شام بفرستد. امام باقر عليه السلام فرزند خود، جعفر صادق عليه السلام را براى مناظره فرستاد. قَدَرى به امام صادق عليه السلام گفت: هر چه مىخواهى، بپرس. و امام عليه السلام فرمود: «سوره حمد را بخوان».
آن شخص شروع به خواندن سوره حمد كرد تا آن كه به آيه: «تنها تو را مىپرستيم و تنها از تو يارى مىخواهيم» رسيد. در اين هنگام، امام عليه السلام به او فرمود: «درنگ كن. از چه كسى كمك مىخواهى و چه نيازى به كمك دارى؟ كار، كه به تو واگذار شده است!».
قَدَرى در پاسخ فرو ماند و بُهتزده، سكوت اختيار كرد.[2]
گفتنى است كه معتزله بر اساس همان ادلّهاى كه در ردّ نظريّه جبر گفته شد، اختيار انسان را مىپذيرند؛ امّا چنان كه ديديم، اختيارشان سر از تفويض در مىآورد. در نظريّه «جايگاهى ميان جبر و تفويض» ضمن اثبات اختيار، تفويض نيز رد مىشود.