نام کتاب : حكمت نامه حضرت عبد العظيم الحسنى نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 114
سه. نظريّه «نه جبر و نه تفويض»
امامانِ اهل بيت عليهم السلام ضمن ردّ نظريّه جبر و نظريّه تفويض، نظريّه صحيح را «جايگاهى ميان جبر و تفويض» دانستهاند. امام صادق عليه السلام در حديثى مىفرمايد:
لا جَبرَ وَ لا قَدَرَ، وَ لَكِن مَنزِلَةٌ بَينَهُما.[1]
نه جبر است و نه قدر؛ بلكه جايگاهى ميان اين دو است.
بر اساس اين نظريّه، انسانها مجبور نيستند (چرا كه داراى قدرت و اختيارند) و از سوى ديگر، كارها به طور مطلق، به انسانها تفويض نشده است (چرا كه خداوند نيز نسبت به مقدورات انسانها قادر است)؛ بلكه مالكيّت انسان در طول مالكيّت خداست و خداوند عز و جل به داشتن قدرت، مالكتر و تواناتر است. از اين رو، هر لحظه كه بخواهد، مىتواند از به كار گرفته شدن قدرت به وسيله انسان يا تأثير قدرتِ اعطا شده به او جلوگيرى كند و يا اصل قدرت را از انسان، سلب نمايد. در احاديث آمده است:
اوست ... توانايى كه آنان را بر انجام دادن آن، توانمند كرده است.
چكيده بررسى، اين كه: بنا بر نظريّه «نه جبر و نه تفويض»، هم آزادى و اختيار انسان- كه امرى بديهى و وجدانى است- پذيرفته مىشود (كه بر اين مبنا عدل خداوند، نبوّت انبيا، معاد و تكليف، معقول و منطقى اند) و هم قلمرو قدرت و سلطنت خداوند عز و جل محدود نمىگردد. بر اين اساس، دلايل بطلان نظريّههاى جبر و تفويض، دليل اثبات نظريّه «نه جبر و نه تفويض» نيز هستند.