نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 54
3. علت اينكه ارزيابى مايكل كوك از روشهاى شاخت در تاريخگذارى روايات به نتايج منفى منجر شد، اين است كه وى تنها تفسير شاخت از پديده حلقه مشترك را بررسى مىكرد. اگر وى به اين احتمال توجه داشت كه حلقه مشترك چه بسا يكى از اولين مدوّنان روشمند حديث باشد، نتايج بهترى به دست مىآورد.[1]
3. روشهاى تحليل و تاريخگذارى احاديث
1. 3. تاريخگذارى احاديث
همچنان كه از مباحث گفته شده تا اينجا خوب پيداست، محقّقانى كه عموماً به اسناد بدبين بوده و با اين حال درصدد استفاده از روايات اسلامى براى رسيدن به نظريهاى در باب خاستگاه و تحولات اوّليّه دين اسلام بودهاند، همواره تنگناى دشوارى را روياروى خود داشتهاند. براى تعيين دوره زمانى شكلگيرى احاديث، چه معيار ديگرى جز حديث در اختيار داريم؟ نخستين قرينه يا شاهدى كه به ذهن مىرسد اين است كه ببينيم هر روايت اولين بار كى به منابع حديثى راه يافته است. شاخت، يُنبُل و بسيارى ديگر اين شيوه تاريخگذارى را به كار گرفتهاند.[2] قديمىترين منبعى كه روايتى را در آن مىيابيم، حد نهايى زمان (terminus ante quem) است، يعنى اين روايت دست كم در زمان تأليف يا تدوين آن كتاب بايست وجود مىداشته است. امّا شاخت و يُنبُل از اين هم فراتر رفتند و مدعى شدند زمان و مكان تأليف اين قديمىترين منبع، مهد پيدايشِ (breeding ground)[3] روايت مورد بحث بوده است؛ يعنى به نظر آنان اين روايت پيش از تأليف آن منبع [- حد اوّليّه زمانىpost quem terminus ] وجود نداشته است. اين استنتاج مبتنى بر برهان خُلف (anargument form silence) است. شاخت كه تنها به روايات فقهى توجه و اهتمام
. Schacht, Origins, 041; G. H. A. Juynboll," The man kadhaba Tradition and the prohibition of Lamenting the Dead", in idem, Muslim Tradition, 69- 331; M. J. Kister,
"
Pare your Nails: a Study of an Early Tradition
"
, Journal of the Ancient Near Eastern Society of Columbia University 11) 9791(, 36- 07.
اين تنها يكى از مقالات متعددِ آقاى قِسطِر(M .J .Kister ) است كه در آن از اين روش استفاده كرده است. براى ديگر موارد، ادامه مقاله را ببينيد.