نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 53
حلقههاى مشترك اصيل را از حلقههاى مشترك ظاهرى تشخيص دهد.[1] حتى وى پيشنهاد مىكند كه بايد امكان وجود حلقههاى مشترك در ميان افراد قرن نخست هجرى را جدى بگيريم، همچنان كه اين امر را لورنس كنراد قاطعانه در طبقه صحابه اثبات كرده است،[2] و گِرِگور شوئِلِر و آندرياس گُرگِه نيز آن را نسبت به عروة بن زبير از طبقه تابعين اوّليّه نشان دادهاند.[3]
موتسكى همچنين در برابر انتقادات مايكل كوك از تاريخگذارى روايات بر پايه سند سه دليل به قرار زير آورده است:
1. اين ادعا كه ابداع و جعل سند سنّت رايج و عمومى بوده، حدسى بيش نيست.[4] مىتوان پذيرفت كه تمام يا بخشى از سند ابداع يا جعل مىشده است؛ امّا اين مدعاى كوك را تأييد نمىكند كه چنين مسئلهاى واقعاً در «سطحى گسترده» (significant scale) صورت مىپذيرفته است.
2. معقوليت جعل در «فرهنگى سنّتزده» (traditionist culture) كه مورد ادعاى مايكل كوك است[5] و نتيجه حاصل از آن، يعنى رواجِ تكثير اسانيد در سطحى گسترده، غرض اصلى و كاركرد نظام اسناد را نقض مىكند و آن را به امرى بىخاصيت تبديل مىكند.[6]
- Forschung? Eine Kritische Untersuchung von G. H. A. Juynboll:" Nafi the mawla of Ibn Umar, and his Position in Muslim Hadith Literature", Der Islam 37) 6991(, 04- 08, 391- 132; idem," The Prophet and the Cat"; idem," Der Prophet und die Schuldner"; idem," Al- radd ala r- radd- Zur Methodik der IadD
*
- Analyse", Der Islam 87) 1002(, 741- 36; idem," The Murder of Ibn AbD Iuqayq."
. Schoeler, Charakter und Authentie, Chapters 2 and 3; Andreas Gorke," The Historical Tradition about al- IudaybDya: a Study of Urwa b. Zubayrs Account", in Motzki, ed., Biography, 042- 57.
[4]. كوك در كتابِEarly Muslim Dogma ، تنها دو حكايت از متون سيره و تراجم را« شاهد» خود مىآورد. صد البته مىتوانست نمونههاى بيشترى هم ارائه دهد، امّا از اين مثالهاى جزيى، آن حكم كلى در نمىآيد.