نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 412
سپاريم» و بكوشيم ارزش آنها را به عنوان دادههايى كه شفاهاً منتقل شدهاند، دريابيم. آنچه به عنوان شاهد در دست بررسى داريم، نوزده نسخه [از روايتى] است كه هر يك در مرحلهاى از سير تطوّر- از لحظهاى كه در اثرى مكتوب تثبيت شده- متوقف شدهاند. برخى از اين نسخهها، به دليل اعتبار و كارآمدى بيشتر، به كار گرفته شده و به مراتب بيش از ساير نسخهها نقل شدهاند. اين امر در [ميزان] تحوّلِ بيشترى كه اين نسخ از خود بروز مىدهند، انعكاس يافته است. گرچه، در كنار اين نسخهها، نسخههايى كمتر شناخته و نه چندان معتبر وجود دارد كه با توجه به كاربرد محدودترشان، تحول بسيار كمترى را مينمايند. بايد متذكر شوم كه در اين پژوهش به تحليل اسانيد نپرداختهام. اين نه از آن روست كه سندها را بىاهميت تلقى كردهام، بلكه فقط بدين سبب است كه در تحليل صورى در درجه نخست بايد به ساختار متن پرداخته شود. البته در مواردى به برخى از ويژگىهاى بارز و مهم در اسانيد اشاره خواهم كرد.
در ذيل نسخههاى نوزدهگانه بر حسب ميزان پيچيدگىشان عرضه مىشوند:
1. محمّد بن عمر، سفيان بن عُيينه، ابن أبى نجيح، مجاهد.
سعد بن أبى وقّاص گفت: «بيمار بودم و رسول خدا به عيادتم آمد. وى دستش را بر سينهام نهاد و من روحبخشى آن را بر قلبم حس كردم. سپس فرمود: «در قلبت عيبى هست. حارث بن كلدة از قبيله ثقيف را فرا خوان كه او طبيب است. به او بگو هفت خرماى عَجوَه مدينه را با هسته بساباند و آنگاه آن را در گوشه دهانت نهد.»[1]
قالب اين متن، از سنخ شرح حال (تراجم) صحابه است كه يكى از گونههاى گزارش رشد يافتهتر در متون حديثى است. با اين حال، اين متن هنوز به قالب داستانى بدل نشده است. همچنين فقدان توصيفات و اختصار متن حاكى از ميزان تغيير كمترى نسبت به تحوّل كامل است. از سوى ديگر، قرينهاى دالّ بر تغييراتى نسبت به يك نسخه فرضى اوّليّه در آن هست. اين قرينه در كاربرد اول شخص و نقل قول مستقيم از پيامبر ديده مىشود. نسخه فرضى اوّليّه در قالب نقل قول