نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 295
برخى گروهها كه نظريات خود را به منابع و مراجع اوّليّه مستند مىكردند، تطوّر و تكامل يافتند.[1]
انتقادى كه بر أسانيد وارد شده، كامل و تمام عيار است و برخى از اين دلائل مطرح شده نشان مىدهند كه استفاده از اسانيد تحوّلى متأخّر است. با اين همه، آدمى در قبول دربست و كامل اين مطلب ترديد مىكند. شكى نيست كه بسيارى از أسانيد برساختهاند؛ همچنانكه رواياتى فراوان با أسانيدى كامل در اختيار داريم كه مطمئناً نمىتوان آنها را به پيامبر نسبت داد. امّا اين همه، توجيهگر نظريهاى نيست كه انتساب همه أسانيد به پيامبر را نادرست مىپندارد. شاخت اولًا و اساساً به روايات فقهى مىپردازد، يعنى حوزهاى كه استدلال او بيش از هر جاى ديگر ممكن است به كار آيد، چرا كه تغيير شرايط و تحوّل انديشه فقهى، قوانين تازهاى مىطلبد؛ امّا آيا اين دليل خيلى كلى نيست؟
حتى اگر احتجاج شاخت را در باب جعلى بودن روايات فقهى و أسانيد آنها قوى بدانيم، دشوار مىتوان باور كرد كه تمام منقولات مربوط به زندگى پيامبر در يك سطح باشند. به نظر شاخت، ما اطّلاعاتى قابل اعتماد در دست نداريم كه به وسيله شاهدان عينى و از مجارى رسمى نقل شده باشند. وى به شك و ترديد گلدتسيهر نسبت به كل موضوع، به ديده تأييد نگريسته، مىگويد. انديشه وجود هستهاى اصيل از روايات، امرى توجيهناپذير است.[2] امّا به نظر دكتر [ويليام مُونتگُمرى] وات، «اين هسته اصيل گستردهتر از آن حدّى است كه معمولًا تصور مىشود.» او مىگويد: «اين مشخصه در روايات تاريخى مربوط به زندگى پيامبر، در مقايسه با منقولات فقهى، بارزتر است.»[3]
من شخصاً به اين رأى تمايل دارم، گرچه اثبات آن دشوار است. شخصيت پيامبر چنان تأثيرى بر پيروانش گذاشته كه نمىتوان باور كرد تصوير ترسيم يافته از او در روايات، صرفاً تحوّلى متأخّر بوده باشد.