responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد    جلد : 1  صفحه : 290

آنان مورد قبول واقع شود.»[1] زُهرى (م 124 ق) يكبار اسحاق بن أبى فروه را به خاطر نشر احاديثى بى‌سند توبيخ كرد و به او گفت. «خدا دشمنت دارد اى پسر ابوفروه، چقدر نزد خدا جسورى كه به احاديث خود سندى متصل نمى‌سازى! تو حديث‌هايى بى‌دهنه و افسار نقل مى‌كنى.»[2] از يزيد بن زريع (م 128 ق)، نقل است كه: «هر دينى سواره نظامى دارد و سواره‌نظام اين دين، آن مردانى‌اند كه در سندها ظاهر مى‌گردند.»[3] اوزاعى (م 157 ق) مى‌گويد: «دورى از علم، همانا دور شدن از إسناد است»[4] و در همين راستا، سفيان ثورى (م 161 ق) گفته است: «إسناد سلاح مؤمنان است.»[5] نيز همو مى‌گويد: «إسناد زينت حديث است، پس سعادتمند كسى است كه به آن توجه دارد.»[6] عبدالله بن مبارك (م 181 ق) مى‌گويد: «إسناد به دين تعلق دارد و اگر إسناد نبود، هر كسى هر آنچه مى‌خواست مى‌گفت.»[7] او همچنين اظهار مى‌دارد كه «بين ما و مردم تكيه‌گاهى هست»[8] كه منظورش، وجود إسناد است. وى درباره سندى ضعيف گفته است: «ستون‌هايى از خشت، مورد نيازند.»[9] و شافعى (م 204 ق) هم گفته است: «كسى كه به دنبال حديثى بدون سند مى‌رود چون كسى است كه در شب، هيزم جمع مى‌كند، غافل از اين‌كه شايد در آن افعى باشد.»[10] با توجه به اين سخنان والا در اهمّيّت إسناد، عجيب نيست ابن قتيبه (م 276 ق) كه حياتش مصادف با زمان كمال‌يابى اسناد بود مى‌گويد. «هيچ‌كس إسنادى مثل‌


[1]. مُسلم، همان جا؛ ترمذى، ابواب العلل؛ ذهبى، ميزان، ج 1، ص 3.

[2]. حاكم، معرفة علوم الحديث، ص 6.

[3]. سُبكى، طبقات الشافعية الكبرى، ج 1، ص 167؛ حاكم، مدخل( لندن، 1953)، ص 11.

[4]. سُبكى، همان‌جا.

[5]. همان.

[6]. همان.

[7]. مُسلم، ترمذى، سُبكى، همان‌جاها.

[8]. مُسلم، همان‌جا.

[9]. ترمذى، همان‌جا.

[10]. جمال الدين البصرى، الإمداد، ص 3؛ نيز حاكم، مدخل، ص 9.

نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد    جلد : 1  صفحه : 290
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست