يكى از ويژگىهاى بارز در نوشتههاى عربى، ارائه إسناد يعنى زنجيرهاى از مصادر و منابع هنگام سخن گفتن راجع به گذشته است. اين ويژگى به هيچ روى محدود به آثار حديثى نيست و هر كه بخواهد با منبع نخستين ارتباط يابد، از اين روش كه ظاهراً دقيقترين است، بهره مىبرد. اهمّيّت إسناد در علم حديث بدان پايه است كه احاديث بدون آن، فاقد ارزش تلقى مىشوند و از اين رو، مىگويند إسناد نيمى از علم الحديث است، چه هر حديث دو بخش دارد. يكى متن و ديگرى إسنادى كه ضامن آن است.
نخست به نقل سخنانى چند در ستايش إسناد مىپردازيم كه به افرادى سرشناس منسوبند. ابن سيرين (م 110 ق) گفته: «اين علم بخشى از دين است؛ پس بنگر از چه كسى دين خود را مىگيرى.»[2] از او همچنين نقل است. «اوايل مردم از إسناد سؤال نمىكردند، امّا هنگامى كه فتنه (نزاع داخلى) بالا گرفت، مىگفتند. رجال خود را براى ما نام ببر، بدين ترتيب آنها كه پيروى از سنّت مىكردند، معروف شد و حديث ايشان پذيرفته گشت، چنان كه وضّاعان هم شناخته شدند، بى آنكه حديث