نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 232
چنين ديدهام كه».[1] با اين همه غالب اصلها را با نام مؤلّفانشان معرّفى مىكند، مثلًا وقتى از اصلِ ربيع بن محمّد عصّام[2] يا اصل عبيد اللّه بن على حلبى[3] نقل مىكند. گاه مىشود كه وى از يك اصل شناخته شده و معروف با عنوانِ «كتاب» ياد مىكند.[4] به عكس، در مواردى از واژه «اصل» در اشاره به اثرى قديمى استفاده مىكند كه به تعبير دقيق و اصطلاحى اصل نبوده، بلكه بر پايه اصلى ديگر مدون شده است؛ مثل وقتى كه از اصلِ حسن بن محبوب نام مىبرد.[5] اصول تحت تملّك ابن طاووس، حاوى ادعيّه مستحبى بودهاند كه وى آنها را در آثارش فلاح السائل و مُهَج الدّعوات نقل كرده است.[6]
استنساخ كتب اصول در نسلهاى پس از ابن طاووس همچنان ادامه يافته است؛[7] هر چند ديگر كسى مستقيماً از اين آثار نقلِ قول نمىكرد. نخستين فردى كه به
[1]. ابنطاووس، فلاح السائل، نجف، 1385 ق، ص 90؛ همو، كشف المحجة، نجف، 1370 ق، ص 124، قس همان، ص 18، منقول در حُرّ عاملى، وسائل الشيعة، تهران، 1378- 1389 ق، ج 6، جزء 1، ص 458، و بحار الأنوار، ج 1، ص 107.
[3]. همو، رسالة المواسعة فى القضاء( كه با نامهاى ديگر نيز معروف است) منقول در الفوائد المدنية، ص 30 و بعد( كه[ استرآبادى[ مؤلّف كتاب را مشخص نكرده است) و منقول در بحار الأنوار، ج 18، جزء 2، ص 677.
[4]. فى المثل كتاب ابراهيم الخزّاز( ابنطاووس، فلاح السائل، ص 89) يا كتاب زكريا المؤمن( همان، ص 246).
[5]. ابنطاووس، فتح الأبواب، منقول در: بحار الأنوار، ج 18، جزء 2، ص 932؛ نيز نك. الفوائد المدنية، ص 31 و بعد. مير داماد( الرواشح السماوية، ص 98) تأكيد مىورزد كه آثار حسن بن محبوب، جزو اصول نيستند؛ با اين همه، ابنمحبوب، اصلهاى مختلفى، از جمله اصل وهب بن عبد ربّه را روايت كرده است( طوسى، فهرست، ص 349؛ قس نجاشى، رجال، ص 303. هر دو منقول در قهپائى، مجمع الرجال، ج 6، ص 196. با اين حال، فهرست طوسى، چاپ آل بحر العلوم، نجف، 1381 ق، ص 201 عبارت« لهُ كتابٌ» دارد. ابنطاووس( فلاح السائل، ص 126) روايتى نقل مىكند كه در سندش ابنمحبوب از وهْب نقل قول مىكند كه ممكن است برگرفته از أصل وهب باشد.