نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 191
حديث سخن گفتهاند، عمدتا و نه منحصرا، بصرى و كوفى و اهل مدينهاند. نيك پيداست كه احاديث صحابه و احتمالًا احاديث تابعه در اين موضوع، از احاديث نبوى كهنترند. در اين جا به طرح دو نمونه از احاديث دسته اوّل [از صحابه يا تابعين] بسنده مىكنم. يكى اين حديث ابو نَضرَة بصرى (المنذِر بن مالك، م 109 ق)[1] [از پيامبر] است كه: «آيا قصد داريد نسخههايى از قرآن را از اين ... برسازيد؟»[2] او اين حديث را به (استاد بىواسطه خود) ابو سعيد الخُدرى نسبت مىدهد. نمونه ديگر قاضى ابو بُردَة كوفى (م 104 ق)[3] است كه اين حديث به او مىرسد: «من كتابهاى بسيارى از پدرم استنساخ كردم، امّا او همه را پاك كرد».[4] او اين سخن را به پدرش ابو موسى اشعرى نسبت مىدهد.
احاديث نبوى در مخالفت با نگارش حديث- كه در نگاه نخست، چهار تايند- على الظاهر به ترتيب اين چهار حلقه مشترك را دارند: 1. هَمّام بن يحيى بصرى (م 165 ق)؛[5] 2. سفيان بن عُيَينَة (م 196 ق) كه اصالتا كوفى بود، امّا به مدينه نقل مكان كرد؛[6] 3) عبد [232] الرحمن بن زيد بن أسلم (م 182 ق) اهل مدينه؛[7] و 4. كثير بن زيد الأسلمى (م 158 ق).[8] بديهى است شمارههاى 1 تا 3 در اصل يك حديثاند كه صرفاً با تعابيرى متفاوت از راويان مختلف نقل شدهاند. إسناد آن از
[1]. ابنحجر، تهذيب التهذيب، ج 10، ص 269؛ ذهبى، ميزان الإعتدال، ج 4، ص 181- 182.