نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 192
اين قرار است: پيامبر- ابو سعيد الخدرى- عطاء بن يسار- زيد بن أسلم (نمودارهاى الف- 1 و الف- 2) و پيامبرأبو هريرةعطاء بن يسار- زيد بن أسلم (نمودار الف- 3). بدين ترتيب كسانى كه جوانترين راوى مشترك خوانده شدهاند، جوانترين راوى مشترك در نسل دوم شدهاند (در اصطلاحشناسى يُنبُل «حلقههاى مشترك فرعى» خوانده شده) جوانترين راوى مشترك واقعى عبارت است از زيد بن أسلَم (م 136 ق)،[1] فقيه مدنى كه مشهور است- و مورد مناقشه است- كه رأى خود را در تفاسير قرآنى بيان مىكند.[2] دو حديث نبوى باقيمانده يعنى شمارههاى الف- 1- 2- 3 و الف- 4 به تبع در مدينه و حدوداً اواسط قرن دوم هجرى (هشتم ميلادى) منتشر شدهاند. يكى از اين احاديث- كه علاوه بر «انتشار» رواياتى نسبتاً متفاوت و به صورت گستردهاى در آنجا انتشار يافته است.[3] اين احاديث را با جزئيّات بيشتر در شرح نمودارها به بحث خواهيم گذاشت.
دومين شكل مخالفت با فرمان حاكمان اموى به تدوين رسمى حديث، اين بود كه بر نقل و روايت شفاهى (و از طريق حافظه)، به ويژه در مراكز علمى عراق تأكيد مىشد. در مباحث گذشته،[4] نمونههايى از منتقدان بصرى حديث ياد كرديم كه به اين ديدگاه پاىبند بودند و نيز از مُصَنَّفان بصرى و كوفى سخن گفتيم كه مجموعههاى خود را بدون «نوشته/ كتاب» قرائت مىكردند. اكنون با ارائه نمونههايى بيشتر، نشان مىدهيم عالمان متقدم اسلامى خود موضوع از بر كردن حديث را به راويان شهرهاى عراق ارتباط مىدادند.
[3]. اين واقعيت كه ابوبردة، راوى و ناشر يكى از نخستين احاديث صحابه در مخالفت با احاديث مكتوب، خود قاضى بوده و اين نكته كه زيد بن أسلم راوى و ناشرِ حديث مشهور پيامبر در اين باره، از اهل رأى بوده است، همگى موافق و مؤيد آن ديدگاه گلدتسيهر است كه مىگويد اهل رأى به طور خاص علاقه داشتند كه حديث صرفاً شفاهى نقل شود. نك. همين مقاله، ص[ 224]،[ 226]، ش 3.