نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 187
1. «اسماعيل (بن عُلَيّة) گفت. با كتابت مخالفت مىشد (كرِهُوا الكتابَ)، زيرا مردمانِ پيش از ايشان (يعنى اهل كتاب) به كتابهايشان متكى بودند و آنها را مىستودند؛ لذا همه نگران بودند كه مردم به واسطه آنها (يعنى كتابها) از قرآن منحرف شوند».[1]
2. «احمد بن حنبل گفت. أكرَهُ الكتَابَةَ عَمَّن أجَابَ فِى المِحنَةِ؛ از نگارش آنچه كه فردى در دوره محنت گفته است، كراهت دارم».[2]
3. (علقمة بن وقّاص) [229] پرسيد. آيا نمىدانى كه كتابت مكروه است؟ (أنَّ الكتَابَ يُكرَهَ؟) او (يعنى مسروق) پاسخ داد. بلى مىدانم؛ تنها مىخواهم آنها (يعنى احاديث) را از بر كنم و سپس بسوزانمشان».[3]
4. «ابراهيم (النخعى) از نگارش حديث در دفترچههاى يادداشت كراهت داشت؛ كانَ يَكرَهُ أن يَكتُبَ الحَدِيثَ فى الكرَارِيسِ».[4]
در تمام اين نمونهها اگر كتاب [يا كتابة] را به «روش نقل روايت به صرف استنساخ [متون مكتوب]» ترجمه كنيم، مفيد معنايى نخواهد بود. اين نكته در ترجمه سرفصلهايى اين چنين هم صادق است. (باب ذكر كراهية كتاب [ة] العلم وتخليده في الصحف)[5] و (باب ما جاء فى كراهية كتاب العلم)؛[6] زيرا احاديثى كه در اين بابها آمده، در مخالفت با كتابت و نگارش است، نه روشِ «كتابة» در نقل حديث.